داستان ماجرای آنشب از کتاب فتنه نوشتۀ علی دشتی ( با صدای H. Parham )

Рет қаралды 15,660

6 ай бұрын

داستان ماجرای آنشب از کتاب فتنه نوشتۀ علی دشتی - با صدای: ح. پرهام - ادیت و فنی‌: ح. عزت نژاد و گ. جاسمی موزیک: م. سلطان پور
Ali Dashti
کانال ما در تلگرام:
t.me/PersianAudioBooks1
ایمیل ما:
danesherooz2019@gmail.com

Пікірлер: 97

@naderkeyhani1648 3 ай бұрын

آقای پرهام عزیز آنچه که لذت واشنیاق کتاب ها زا بیستر وکامل میکنه صدای عزیز وحرفه ای شما باآن تغیرات وزیر وبم صداها به نسبت نوع گویش ولهجه کیف مان را کوک تر میکنه وحقیر اگه امکانش باسه شب وروز راباین مهمانی اختصاص میدهم نفست گرم وبرقرارمرد

@leylaeslahi8737 6 ай бұрын

این سبک کتاب‌ها خیلی خسته کننده هستن خیلی پرحرفی واضافه حرفی داره که شنونده رو خسته میکنه، سرم دردگرفت😮

@m.sh1818 6 ай бұрын

سپاسگزار، خسته نباشید🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺🌺🌺عالی مثل همیشه، واقعا معتاد گویش و نحوی بیان شما شدم سلامت و شاد باشید🌹🌺🌺

@h.parham117 6 ай бұрын

دوستان گرامی در دو داستان زنده یاد علی دشتی ماجرای مرد و زن مطرح است. انتقاد ایشان به فرهنگ مرسوم است که چرا آنچه برای مردان چندان عمل خلاف اخلاقی نیست ناگهان برای بانوان به گونه ای غیر قابل گذشت. غیر اخلاقی تلقی میشود. راوی خود به ریشه های تمایل خودش در به بدست آوردن سوفی اعتراف میکند و خواننده را به وضوح با خودبینی و حماقت خود آشنا میکند. روانشاد دشتی در صدد انتقاد از این فرهنگ است نه آنطور که گاه برداشت شده در صدد تایید آن.

@Mariya-og6fw 6 ай бұрын

سپاس از توضیح کامل شما 🌹اما در کل داستان مردان را مبرا و زنان را مستقیما مورد بازخواست و حمله قرار داده اند!🌹🌹🌹🌹

@yalda4812 6 ай бұрын

آخ جونم تو این هوای بارونی و دلگیر غربت فقط صدای شماست حالم خوب میکنه❤❤❤خیلی دوستون دارم بچه‌ای مشعل آقای پرهام عزیزم ❤❤❤

@marmary_rp 6 ай бұрын

مرسی بابت آماده سازی وگویش دلنشین این داستان ها 🤗🩵☘️

@shahina.ta.72 6 ай бұрын

شاد و سربلند باشید استاد پرهام ❤

@narsispour1974 21 күн бұрын

Khaste na bashin agay parham aziz ally bod

@afsaneheidipour1083 6 ай бұрын

سپاس از شما جناب پرهام 🙏🥰

@maryamtehrani41 6 күн бұрын

ممنون عالی 👌👌❤️

@parvinfatemi1719 6 ай бұрын

درود جناب پرهام کتاب بسیار جذاب و آوای خوش و خواندن بی نظیر شما جذاب تر سپاس فراوان برای زحماتی که شما و دوستان تیم کانال مشعل دانش می کشید👌💐🙏

@lfa6009 Ай бұрын

درودبرشما وسپاس از زحماتتون ⚘️🙏

@user-kw9zk4tj6n 24 күн бұрын

درود ها جناب پرهام گرامي 👍👏👏

@saeedsamadpour7801 6 ай бұрын

از نویسنده چه بگویم بی نظیره اما حیف👍👍 گمنامن افسوس سپاس گذارم بی نهایت تاابد امید که بیشتر از این گمنامن بگوید سپاس👍👍😍💙❤👍👍💚💛👍👍

@saeedmeschian 6 ай бұрын

علی دشتی گمنامه !!!!کتاب ۲۳سال اوج هنر نویسندگی ایشون نماینده مجلس بوده و یکی از روشنفکران مشروطه کجاش گمنامه😅

@liamnison-wy3vh 3 ай бұрын

درودجناب پرهام لذت بردم انگار دارم یک فیلم میبینم هم از نگارش زنده یاد استاد دشتی لذت بردم وهم از خواندن واجرای شما استاد سپاس

@narsispour1974 15 күн бұрын

Kheyle ally bood merci agay parham aziz

@faribashirvani7866 3 ай бұрын

سپاس از انتخاب کتاب که ظریف و جای جای فلسفی نوشتار جناب دشتی نه با دید یک زن که یک انسان برسی شد والبته که با صدای گرم شما جناب پرهام شنیدنی تر شد، باز هم سپاس ❤

@davidahoubim9473 6 ай бұрын

درک و احساس، ‌بیان و تعاریف شما واقعا قابل تمجید است.🎉

@shahab18 3 ай бұрын

آقاي پرهام صدای شما ودرکی که متن کتابهاوبیان آنها، تحسین آفرين است ، سرفراز بمانید.😊

@user-uy1xp3db8w 4 ай бұрын

سپاس از شما جناب آقای پرهام با صدای جادوی تون🙏🙏🙏

@majidmoghaddasi7853 3 ай бұрын

درود و سپاس فراوان...ممنون. thanks 🙏

@khadijeh5094 6 ай бұрын

بسیار عالی بود با گویش زیبای شما 👌

@azidadfar8140 6 ай бұрын

داستان شما درست به وقت ۱۰ شب استرالیا پست میشه ، ممنون ازتون ❤❤

@hamidrezarezagholi390 6 ай бұрын

بسیار عالی . روح علی دشتی شاد . امروز تعطیل هستم و بیرون نیم متر برف روی زمین . قهوه با صدای گرم شما لذت این کتاب را چند برابر میکند .

@farzadsepahani8423 6 ай бұрын

چه گویم که لایق نویسنده دانشمند و هنر بی بدیل شما باشد ❤

@nastaransanaei8382 6 ай бұрын

آقای پرهام مرسی👍🌿⚘🌿⚘🌿⚘

@royahos8813 3 ай бұрын

با سپاس فراوان از زحمات شما ❤❤❤❤

@azamgheibali6607 6 ай бұрын

تحمل حقیقت برای مردان بسیار مشکل تقریبا. عیر ممکن است 🎄

@cemrokrok5070 Ай бұрын

❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉

@me-vd5ck 6 ай бұрын

❤❤❤❤❤

@masoudsoleymani1118 6 ай бұрын

سپاس از استاد پرهام .....استاد ما هنوز چشم براه جلد دوم اسمال آقا در نیویورک هستیم 🌹🙏🙏

@h.parham117 6 ай бұрын

به روی چشم

@masoudsoleymani1118 6 ай бұрын

@@h.parham117 وجودتان سلامت و چشمانتان پرفروغ باد 🌹🌹

@lilafalah1681 5 ай бұрын

چقدر داستان ازاردهنده ای بود

@hsamina45 6 ай бұрын

لطفا کتاب ۲۳ سال هم تعریف کنید مرسی

@mohsenamiri.57 6 ай бұрын

جناب پرهام کتاب وصیت نامه عمام خمینی گجستک رو باز خونی کنه زیبا و قابل شنیدن میشه، انقد کار بلدید💙🧿🌹

@aeon-gc4uq 6 ай бұрын

سپاس

@JosephZorro 6 ай бұрын

Dopod Bar Shoma🌹🌹🌹🌹

@Niknejad 2 ай бұрын

🙏🙏🙏🙏

@saeidtorabi5917 6 ай бұрын

Wow what a writer!!❤❤❤

@lilianshik7060 6 ай бұрын

چقدر جامع از خودخواهی مردها توصیف کرده!

@fatemehmoslehizadeh8039 6 ай бұрын

عالی. ❤

@user-ml9em1qb3u 6 ай бұрын

با تشکر از شما خوبان

@zohrehh.2246 6 ай бұрын

عاليه

@aishazabih9620 6 ай бұрын

❤🙏🙏🙏❤️❤️💐

@azidadfar8140 6 ай бұрын

من تاحالا کتابی از آقای دشتی نخونده بودم و با قلمشون ناآشنا بودم ، ممنون از انتخابتون، خیلی دوس داشتم سبک نگارش رو و نگاهش به جنس زن در دو داستان اخیر ، و صد البته صدای گرم شما که دلپذیر میکنه هوای شنیدن رو ❤

@masoudhashemi5301 14 күн бұрын

لُمعه : نور لمعان

@parmoonbahaari2237 6 ай бұрын

excellent

@nadiamahdavy662 6 ай бұрын

❤️💖🎄🎄🙏

@artin.afshar4215 20 күн бұрын

Amazing 🌹🪐

@mashar873 5 ай бұрын

merci :-)

@zamanheiderzade4086 5 ай бұрын

لطفا کسی به من بگوید که آیا این داستان ها سانسور شده است یا بدون سانسور؟ چون موزیک اول آن طوری بود که فکر می کنم از ایران پخش میشه

@mashaledanesh 5 ай бұрын

با درود،، ما در اروپا هستیم و موزیک را هم یکی از دوستان دندانپزشکمون برامون میزنه و فکر نمیکنم سانسور شده باشه.

@zamanheiderzade4086 5 ай бұрын

@@mashaledanesh متشکرم

@artin.afshar4215 20 күн бұрын

@@mashaledanesh عرض ادب و ارادت من رو به دوست دندانپزشکتون برسونین اجرای ایشون بسیار با احساس و پرشور و متفاوت است گویا تمام نخبه ها در محفل شما جمع هستند واقعا به وجود همزبانهایی چون جناب پرهام و شمایان افتخار میکنم 🌹

@sashadoa6436 6 ай бұрын

افکارش خسته کننده شد خیلی با کلمات بازی میکنه

@homayounsolaimani8856 17 күн бұрын

شايد به عنوان فردى كه آشنائى با كارهاى آقاى دشتى ندارم، نميبايد به خود اجازهّ اظهار نظر دهم. در صورتيكه با داستان (ماجراى آنشب) با گويش آقاى پرهام با اين كار آشنا شدم، به همين علت به خود اين حق را ميدم كه در مورد اين كار نظر دهم. ماجراى آنشب در ميان گروهى نويسنده شروع ميشود كه قرار است انجمنى را رقم زنند به اسم كانون قلم. آقاى "ب" كه بطور تصادفى و بدون دعوت پيشينه وارد اين گروه شده، فرصتى ميابد كه داستانى را مطرح كند كه در شروع ترديد بوجود مياورد كه اين داستان براى خود او اتفاق افتاده يا براى شخصى ديگر، اين ترديد حتى در جاهائى ديگر تكرار ميشود با مطرح نكردن اسامى اشخاص و فقط اشخاص با حرف اول اسمشان در داستان حظور پيدا ميكنند مثل اسم خود او ، آقاى "ب"، خانم "ميم" و …… گوئى كه آقاى دشتى تلاش كرده به امانت دارى و مثلاً حفظ آبروى اشخاص مطرح شده در (ماجراى آنشب) با شايد به اين ترتيب خواسته كه به داستان بعد واقعى داده تا نمك فلفل داستان را بيشتر كند. با اينكه در مورد اين داستان ميشود صفحات زيادى نوشت، من با خود دارى به خلاصه گوئى ميپردازم چون معتقدم كه اين كار، نميگويم (اثر) براى اينكه به اين شكل، اثرات قلم پردازان ديگر مورد تخفيف واقع شده كه تبديل خواهد شد به مقايسهّ آهن زنگ زده با طلاى معيار بسيار بالا!!! آقاى "ب"، مردى است كه بر خلاف شروع داستان نويسنده خواسته او را مرد كتاب، تجربهّ ديدن فرهنگ و آدابهاى ديگر با سفرهاى بسيار خود، مردى متجدد و القابهاى ديگر كه خواسته از او اَبَر آدمى تحويل مخاطب دهد، در حقيقت و در روند داستان از خود شخصيتى بروز ميدهد كه جاهل، زياده خواه، نه بيشتر تمامى طلب، متوهم، هذيان و ياوه گو كه در وجه بهتر ميبايد گفت كه او شباهت غريبى دارد به يك ملا كه مشغول مطرح كردن و طرح يك توضيح المسائل است سرشار از معيارهاى غلط و دوگانه. معيارهائى مشخص براى مرد و معيارهاى كذب و متضاد براى زن. در همين روند، تنها شخصى كه اسم كامل دارد زن ماجرا است به اسم سوفى يا صوفى كه در ادامه خواهيم ديد براى اين اسم او بطور كامل و نه با حرف اول اسمش مطرح شده چون آقاى "ب" مشغول تخريب كامل اين شخصيت هست و به همين دليل مسئلهّ امانت دارى و حفظ آبرو جائى براى اين شخصيت نداشته و حضرت تمامىيت طلب "ب" قرار است كه صوفى و ديگر زنان شبيه او را كاملاً مچاله كرده و زير پاى خود به خاك بسپرد و در اين تلاش مذبوحانهّ خود، نه تنها با سخن پردازيهاى خود تلاش دارد مخاطب را با خود هم نظر كرده بلكه با چُوس ناله هاى خود كه تقريباً دو سوم داستان را تشكيل ميدهد به افراد انجمن قلم حقانيت خود را قالب كرده تا همدردى آنها را كسب كند. شگفتى اين داستان بر اين است كه در اين داستان هيچ زنى با هيچ نقطه نظر و يا صدائى وجود ندارد. به اين صورت يكه خواه داستان در تمامى داستان مشغول جولان است و در حال نشخار كردن يك سويهّ مردى كه هوس باره، با شگرد و حيله هاى مكارانهّ خود اعتماد صوفى را بدست يافته و از او استفادهّ جنسى كرده است. در هيچ قسمتى از داستان اثرى از عشق، پايبندى و ميل زندگى دائمى (ب) مطرح نشده، صحبتى نشد كه اين دو وارد مقولهّ ارتباط متعهد شده باشند با يكديگر. حتّى هيچ رد پائى نبوده كه صوفى قبل، همزمان و يا بعد از ارتباطش با ب ارتباط ديگرى داشته كه ما به عنوان مخاطب چنين رخدادى را با اخلاقيات مرسوم به قضاوت برده و نتيجه گيرى كنيم كه صوفى شخصى هرزه و خيانت كار بوده يا نه. در عين حال داستان معترف است كه ب كاملاً شخصى هوس باز بوده و ارتباط هاى متعددى را با زنهاى ديگر بر قرار داشته. با همين سند به سادگى ميتوان نتيجه گرفت كه ب شباهت فاحشى دارد با ملاهاى متحجر، سنتيهاى وارفته، انگل هائى كه معيار هايشان دو يا چند گانه است و آن چيزى را كه خود ميكنند بر ديگرى عيب است و جرم. اينها جمع بندى من هست بدون هيچ نوع تبعيض و قضاوت من در مورد نوشتهّ آقاى دشتى هستش با نوشته سندى كه او به من مخاطب داده و به همين علت به سادگى توان و اجازهّ اينرا به خود خواهم داد كه هردو شخص، آقاى ب و آقاى دشتى را فارغ ببينم از هر نوع از خِرَد انسانى. در نهايت (ماجراى آنشب) را يك پاورقى زرد ميبينم وسط يك مجلهّ بى ارزش كه قصابيهاى عهد بوق از ورقهاى اين مجله ها براى پيچيدن گوشت استفاده ميكردند. اما شگفتى ديگر من در آن بود كه انجمن قلم تشكيل شده بود از تعدادى (فقط) نويسندهّ مرد بدون حظور هيچ زن و يا زنان و در نهايت هيچ كدام از اين نويسنده هاى فكر اخته و عقيم نه تنها ب را به چالش نگرفتيد، بلكه با او هم درد هم بودند كه خود گواهى ميكند از عدم خِرَد در بين گروهى كه نه تنها اديب نيستند بلكه ناتوانند از اديب نمائى!!! در نهايت قسمتهائى از اين زرد نوشتهّ آقاى دشتى سعى بر اين دارد كه شيوهّ نوشتارى زنده ياد صادق هدايت را پيشه كند كه حتّى در حّد تقليد هم شكست خورده و ذليل باقى ميماند چون آقاى صادق هدايت شناخت اجتماعى بسيار قوى ائى داشت از فرهنگ و اجتماع در حاليكه آقاى دشتى در اينمورد تجديد نيست بلكه يك رفوضهّ محض است، كار آقاى دشتى چيزى بيشتر از به هدر رفتن وقت نيست براى دوستداران ادبيات

@mahtabsoroush3869 6 ай бұрын

این داستان برای من بیشتر از اونکه قصه کهنه حقوق مرد و زن و زن ستیزی باشه جذابیتش به تشریح وضعیت روحی یک انسان در شرایط ناامیدی زندگی بود ، وقتی غمگینی درد داری هیچی خوشحال ات نمیکنه از شادی آدمای دیگه عصبانی میشی خنده اونها رو در مقابل عظمت درد خودت حقیر میدونی ، برای من مخصوصا آخر داستان و اومدن صبح و حضور مورچه وار آدم‌ها تو خیابون و تلاش برای زندگی کردن و زنده موندن حتی وقتی که دلایل شاد بودنشون از بین رفته ، بیشتر از موضوع اصلی کشش داشت

@majidabiebrahimi9993 6 ай бұрын

درود ، بله تمام این اجزا ، پیکره کلی داستان رو تشکیل میدن

@liamnison-wy3vh 3 ай бұрын

اگر امکان دارد از نوشته های صادق هدایت که تابه حال اجرای صوتی نداشته بخوانید سپاس

@johnygohl4651 6 ай бұрын

حیف شد سفرنامه دلاوله رو تموم نکردید و نصفه کاره رها کردید !

@h.parham117 6 ай бұрын

به زودی تقدیم حضورتان میشود

@saeedbidram8358 6 ай бұрын

درود‌.جناپ پرهام عزیزچندباری پست کذاشتم ولی جواب ندادید،نکنه قهرکردید😅ازتون خوهش کرده بودم اگه امکانش هست کتابهای خانوم وامینه وخواجه تاجداررواجراکنید،دوسداریم باصدای شماکه بسیارزیباودوستداشتنیست مثل شخصیتتان،گوش کنیم.سپاسکزارم❤❤❤❤

@h.parham117 6 ай бұрын

سعید گرامی کتابهای زیادیست که عزیزانی چون شما محبت میکنند و یادآور میشوند خواجه تاجدار در لیست قرار گفته اما جناب بهنود متاسفانه خود را منفور کرده درست مثل نویسنده های چپ که هر روز دروغ و دغلی از آنها رو میشود و حیف است اذهان به سوئی هدایت شود که قبل از ۵۷ شد و به آن بلوای خودکشی مانند انجامید. تصور میکنم بهتر است دست به دامن کتابهایی بزنیم که ایران را دوباره به جاده تجدد و تمدن باز میگرداند به اندازه کافی در تاریخ به عقب حرکت کردیم.

@saeedbidram8358 6 ай бұрын

درود،بله درست میفرماییدحدس میزدم همچین نظری داشته باشیدولی جناب پرهام عزیز نمیشه کتابی مثل همین خانوم راچون نویسنده تقریبا یک واقعیت تاریخی را نوشته خونده بشه ودرمعرفی کتاب بیوگرافی نویسنده هم گفته بشه.والاهمه مامیدونیم چقدر این چپی هاضربه به این ملت ومملکت زدند،بازم ممنون ازصبروشکیبای شما،غرض فقط گوش کردن با صدای شماست،سلامت وپایدارباشید

@ahaddaryaei8810 6 ай бұрын

یارو با عرض معذرت بخار جناب کس اینو گرفت بدجوری هم گرفت اونم کس هندی تنگ تنگ با همه مخلفاتش . معلوم دادا منم بودم پرواز میکردم و میرفتم به معراج تا عرش هفتم . 🤣🤣🤣🤣🤣 با معذرت از بی ادبی بنده . Way to go

@Mariya-og6fw 6 ай бұрын

خوانش شما منو مشتاق شنیدن این آثار سخیف و حال به هم زن از جمله شوهر آهو خانم که نمونه بارز پیرمردی هوسباز و مکار که دم از خدا و ایمان میزد تا چشمش به زنی زیبا و جوان که همسن نوه او بود افتاد یکباره زن و بچه های بی گناه خود را فراموش کرد و برنامه و بسیار پلید وارد زندگی خود و مقابل چشم زن بیگناه و بچه هاش عشقبازی و همخوابگی کرد !و مصداق بارز: عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند ! شد! چرا این نویسندگان ایرانی تا این حد خوار و زبون و زنستیز بوده اند! مگر نه اینکه خدای زمینی و خالق واقعی ما مادر است!!!😢😢😢😢😢😢😢😢

@h.parham117 6 ай бұрын

ماریای عزیز در شوهر آهو خانم هم نویسنده قصد انتقاد دارد و نشان میدهد فرهنگ حاکم بر اذهان فاقد کارآئی است. و خوب دقت کنی همه شخصیت های داستان هر یک بنوعی قربانی شرایط موجود و فرهنگ حاکم است و گر نه خانم جوان باید یک هنرمند مشهور می‌شد سید میران باید از ابتدا با عشق ازدواج میکرد و آهو نیز باید با عشق ازدواج میکرد و خوشبخت میبود. آنچه ابتدا سید میران و آهو را بهم پیوند میدهد ایفای وظیفه اجتماعی ازدواج است و بعد هم فقر و همکاری برای مبارزه با فقر عامل پیوند آنهاست نه مهر و عشق. در مورد نظر شما در ارتباط با داستانهای فتنه هم کامنت مستقلی تقدیم کردم.

@marmary_rp 6 ай бұрын

@@h.parham117 دروداستادنازنین،من فکرمیکنم حتی اسم داستان،یعنی شوهرآهوخانم،خودش یک سبک انتقاداست.سیدمیران سرابی باآن وجهه وجایگاهی که داشت،به مرتبه ای تنژل میکندوبه نقطه ای میرسدکه دیگرصرفابعنوان شوهرآهوخانم ازاویادمیشود ☘️

@Mariya-og6fw 6 ай бұрын

@@h.parham117 جناب پرهام عزیز سپاس از پاسخ کامل شما و تشکر از این پیج وزین و ارزشمند: من روحیه بسیار حساسی دارم و این گذشته غم انگیز زنان وطنم روح و روان منو آزار می‌دهد: مادر من تعریف میکرد که مادر بزرگ منم بخاطر مرگ پدر و مادر بر اثر بیماری حصبه در کودکی(یازده سالگی زن پیرمرد ۶۰ ساله ای😥که دختران و پسرانش بزرگتر از مادر بزرگم بودن میشه! به امر کد خدا😥) و مادرم تا زنده بود از ستم هایی که پیرمرد و بچه هاش سر مادر بزرگم میاوردند اشک میریخت و حکایت ها می‌گفت!😥😥😥❤️❤️❤️💐💐💐🙏🙏🙏🙏

@Mariya-og6fw 6 ай бұрын

@@h.parham117 ودر نهایت در عنفوان جوانی بر اثر درد ها و رنج ها و کتک هایی که از این حیوانات درنده و دوپا ! میخورده میمیره!😥😥😥

@saeedmeschian 6 ай бұрын

هنوز ۷۰ درصد داستان گوش کردم ولی این آقا چقدر خودخواهه صوفی با صداقت حرفش زده بعد آقا خودخواه که با همه بوده میخواسته بکشه طرفو 😅😂 اقا دشتی کتاب ۲۳ سال کجا و این کتاب کجا البته جالبه از نقطه نظرهایی بهرحال سپاس و درود جناب پرهام بزرگوار ❤

@h.parham117 6 ай бұрын

لطفا کامنت مستقل بنده را ملاحظه کنید در همین ارتباط است

@saeedmeschian 6 ай бұрын

@@h.parham117 سپاس🙏🌻🙏

@ahmadmobasheririzi3134 6 ай бұрын

مگر اقای دشتی خودش بوده؟داستان و سرگذشت یک نفر را حکایت میکند، کجاش گفته من خودم علی دشتی بودم؟