حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
/ deeppodcastiran
Instagram: / deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چین کمونیستی میشود
در چین انقلاب کمونیست ها بالاخره به پیروزی رسید. اونها به رهبری مائو زدونگ Mao Zedong حکومت رو بدست گرفتند و مائو جمهوری خلق چین رو پایه گذاری کرد.
مائو و استالین با هم پیمان همکاری امضا کردند. استالین با داشتن بمب اتم و اتحاد با چین کمونیستی، میدونست در آسیا دست برتر رو نسبت به غرب داره. استالین در آپریل 1950 به کیم ایل سونگ چراغ سبز نشون داد و کیم تصمیم گرفت به کره جنوبی حمله کنه.
جنگ کره
در 25 ژوئن 1950، ارتش کره شمالی با تانک های شوروی، یک حمله غافلگیرانه به کره جنوبی انجام داد. کیم ایل سونگ به سرعت نیروهای کره جنوبی رو شکست داد و سئول پایتخت کره جنوبی رو هم فتح کرد. کشورهای سازمان ملل این حمله رو محکوم کردند و نیروهای سازمان ملل با سربازانی از 16 کشور جهان، به فرماندهی ژنرال آمریکایی، داگلاس مک آرتور، برای دفاع از کره جنوبی راهی شرق آسیا شدند. اونها نیروهای کره شمالی رو در تمام جبهه ها شکست دادند و تا مرزهای چین عقب روندند. مائو که از حضور نیروهای آمریکایی در همسایگیش احساس خطر میکرد، 300 هزار سرباز چینی رو راهی کره شمالی کرد. عملکرد نیروهای چینی فوق العاده بود و تونستند ارتش مک آرتور رو تا کره جنوبی عقب برونند. جنگ دو کره 3 سال به طول انجامید و 2.5 میلیون کشته بر جای گذاشت. در نهایت در 27 جولای 1953 یک آتش بس بین طرفین درگیری امضا شد و مرزهای جدید کره جنوبی و کره شمالی مشخص شد. مساله متحد شدن دو کره تبدیل به یکی از بزرگترین بمبست های جنگ سرد شد. بمبستی که تا به امروز همچنان پابرجاست.
آیزنهاور
در سال 1953، دوایت دی آیزنهاور رییس جمهور آمریکا شد. آیزنهاور معتقدبود آمریکایی ها تا اینجای کار خیلی به کمونیستها آسون گرفتن و باید شدیدتر با کمونیسم برخورد بشه. در همون سال دو آمریکایی به نام جولیوس و اِتِل روزنبرگ، به جرم جاسوسی برای شوروی اعدام شدند.
در شوروی اوضاع بسیار بدتر بود. تمام افرادی که حتی ذره ای با استالین یا تفکرات کمونیستی مشکلی داشتند به اردوگاه های کار اجباری که به اونها گولاگ گفته میشد فراستاده میشدند. تا سال 1953، 14 میلیون روس به این اردوگاه ها در سیبری فرستاده شدند. اکثر آنها هیچوقت بازنگشتند.
نیکیتا خروشچف و شورش شرق آلمان
بعد از استالین نیکیتا خروشچف رهبر حزب کمونیست در شوروی شد.
شرق آلمان و همینطور شرق برلین تحت نفوذ شوروی قرار داشت. رهبر حزب کمونیست آلمان شرقی، "والتر اولبریخت" بود. تمام دستورات در آلمان شرقی توسط اولبریخت گرفته میشد.
مانند همه تفکراتی که وقتی به آلمان میرسند شکل افراطی به خودشون میگیرند، کمونیسم هم در آلمان شرقی یک کمونیسم بسیار افراطی و دیکتاتوری بود. کارگرها ساعت ها با کمترین دستمزد مجبور بودند کار کنند و پلیسی که در آلمان شرقی بود حتی در خونه های مردم هم دوربین و میکروفون گذاشته بودند و همه چیز رو شنود میکردند.
در پی مرگ استالین و در 16 و 17 ژوئن سال 1953 کارگران در آلمان شرقی برای اعتراض به وضعیت بد کارگری به خیابان ها ریختند. معترضین به سرعت دولت رو در آلمان شرقی به دست گرفتند. آلمان ها به کرملین اعلام کردند که کار تموم شده و دولت در آلمان شرقی سقوط کرده. اما برای مقامات شوروی، تسلیم دولتمردان آلمان شرقی در برابر مردم بی سلاح خیلی عجیب بود. تانک های شوروی به سرعت به آلمان شرقی رفتند و به سمت مردم آتش گشودند. با کشته شدن 40 نفر و دستگیری هزاران معترض، قیام مردم شکست خورد. اولبریخت دوباره به روی کار اومد و از اینجا بود که فهمید سیستم کمونیستی شوروی چطور کار میکنه. اینجا بود که مردم آلمان شرقی فهمیدند با وجود شوروی، رویای آزادی برای اونها غیرممکن خواهد بود.
پیمان ورشو
در سپتامبر 1953، دولت جدید در آلمان غربی به روی کار اومد. اونها که از رفتارهای خشونت آمیز شوروی در آلمان شرقی احساس خطر کرده بودند، به ناتو درخواست عضویت دادند. کشورهای عضو ناتو درخواست آلمان غربی رو پذیرفتند و آلمان غربی در 6 می 1955 عضو ناتو شد. خروشچف که احساس خطر میکرد، برای متوقف کردن ناتو و تهدیدات غربی ها، یک پیمان نظامی بین کشورهای بلوک شرق امضا کرد.این پیمان در 14 می 1955 در ورشو امضا شد و به پیمان ورشو شهرت یافت.
انقلاب در مجارستان
در 23 اکتبر 1956، با توجه به اصلاحات خروشچف و آزادی های بیشتری که به کشورهای شرق اروپا مثل لهستان داده بود، مردم در مجارستان به خیابان ها آمدند. دانشجویان و کارگران در بوداپست خواهان براندازی کامل حکومت کمونیستی بودند. اما کم کم اعتراضات به خشونت کشید و برخی معترضین مسلح شدند و شروع به جنگیدن با نیروهای شوروی کردند. با تلفات سنگین در دو طرف نهایتا نیروهای شوروی عقب نشینی کردند و بوداپست آزاد شد.
مردم بسیار خوشحال بودن اما از آینده میترسیدند. آیا نیروهای شوروی به اونها حمله میکنند؟ مردم مجارستان برای اینکه بیتونند آزادی خودشون رو حفظ کنند از غربی ها درخواست کمک کردند تا شوروی نتونه دوباره بهشون حمله کنه. آمریکایی ها قصد داشتند به کمک مردم مجارستان برن و آزادی اونها رو قطعی کنند، که خبر یک بحران جدید و عجیب در خارج از اروپا به گوش رسید.
بحران کانال سوئز
با ملی کردن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر، انگلیسی ها نگران امنیت کشتی هاشون در این کانال حیاتی بودند. جمال عبدالناصر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
کتاب "جنگ سرد" نوشته بریتا بجورنلوند
مستند 24 قسمتی "Cold war -Comrades" BBC
پادکست "Dan Carlin's Hardcore History" Episode (Blitz) The Destroyer of Worlds
کتاب "لیبرالیسم" نوشته لودویک فون میزس
مستند Opocalypse WW1
ـــــــــــــــــــ
Music from #InAudio: inaudio.org/
“Sad Emotional Piano”