نازنین کورش،الاهی دورت بگردم عشقم کامنت تو فقط دو دفعه به من رسید امروز مثل اینکه اشکال وجود داره الاهی دورت بگردم فدات شم الاهی کجا هستی عشق کورش،با عمو هستی یا اینکه بر گشتی خانه الاهی دورت بگرده کوروش امید اینجا بود با پسرش،چقدر با نمکه فدات شم تو را که می شنوم آرامی پیدا می کنم که کامنت تو را توجه می کنم فدات شم الاهی طعریف کن ناز کوروش از خودت دورت بگردم به خدا قسم عشق خودمی نازی عروسک دوست دارم فدات کنم و غیره عشقم دوست دارم امیدورام که برسه کامنت ناز کورش

نازنین کوروش الاهی فدات شم خواستم که از تو شب بخیر کنم‌ الاهی دورت بگرده کوروش خودت گرم نگر دار عشق کورش در تخت خواب شبها عروسک خوشگل خودم‌ فدات برم الاهی عشق کوروش امروز سه کامنت به من رسید ناز کورش فدات شم فردا واست‌کامنت می فرستم‌ اگر کامنت من به تو برسه عشقم کافی هست‌ الاهی دورت بگردم فرشته زیبا استراحت کن بعد از این سفر کار سخت‌نکن عشق کوروش فقط با موبایل با من باش آخ که فدات شم‌نگو مزاحم هستی نه فدات شم عشق خودم هستی فدات شم الاهی

@@avichayavichay3797 سلام آقاجون میدونم حالا خواب هستی ساعت سه هست من بلند شدم آب بخورم دیدم کامنت تو اینجا اومده آقاجون من احتمال داره فردا یا پس فردا برگردم امروز مامان از دستم عصبانی بود بهم گفت از وقتی رفتی حوصله هیچ کاری رو ندارم گفتم مامان مگه داداش و زن دایی پیش تو نیستند فوری بهم گفت یعنی دوست داری پیش عمو باشی گفتم نه مامان اشتباه میکنی گفت اگه منو دوست داشتی بهم می گفتی معذرت میخوام همین حالا برمیگردم گفتم مامان توروخدا اینو نگو جاده لغزنده هست که موندم گفت امیدوارم راست باشه میدونی آقاجون امیرعلی همراه دایی رفتند آستارا پیش بابا بزرگ و مامان بزرگ واسه همین من تنها پیش عمو هستم اقاجون اگه فردا هم موندم باهات تماس میگیرم بابا هم بهم زنگ زد و گفت چرا برنمی گردی. پیش عمو حسابی خوش میگیزره‌. گفتم معلوم هست که خوش میگزره‌ بابا گفت هوای تورو دارم اگه نداشتم مامانت چهار روز پیش میخواست بیاد دنبالت من نزاشتم‌ چون داداش باهام تماس گرفت گفت به مامانت بگم تورو یک هفته دیگه اجازه بده گفتم بابا خیلی دوست دارم گفت فقط از عمو تشکر کن گفتم عمو که در قلب من هست بابا بهم گفت فقط اگه عمو خواست واست طلا یا یک چیز با ارزش بگیره قبول نکن گفتم بابا دیر گفتی چون خریده بابا گفت از داداش خجالت می کشم که من نمیتونم‌ واسه تو این کار رو انجام بدم آقاجون دلم واسه بابا سوخت که اندازه عمو پول نداره اما عمو هیچ وقت از ما دریغ نمیکنه؟ همیشه هر چیزی واسه خودشون میخره. واسه ما هم میگیره فقط مامان ناراحت میشه چون مامان هم خیلی پول دار هست دایی خیلی مامان رو ساپورت‌ میکنه اما حالا بابا ناراحت میشه که چرا مامان قبول میکنه مامان هم میگه هر وقت بهادر خان تورو و پگاه رو ساپورت نکرد من هم قبول نمیکنم واسه همین عمو خیلی خونه ما نمیاد چون قبلا‌ با مامان خیلی دعوا داشت وقتی من از پیش عمو برمی گشتم و سرویس طلا یا پوشاک قیمتی با خودم میبردم مامان عصبانی میشد که چرا قبول کردم و مامان پول وسائل‌ رو میداد عمو و از دایی‌ می گرفت آقاجون خواستم بدونی و بیشتر متوجه باشی من چطور روزها رو شب و شبها رو روز میکنم .