Рет қаралды 236
بیدل دهلوی
بیدل دهلوی » غزلیات »
غزل شمارهٔ 180
جستجو در متن
دل میرود و نیست کسی دادرس ما
از قافله دور است خروش جرس ما
هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم
پرواز به منظر نرسد از قفس ما
بر هیچکس افسانهٔ امید نخواندیم
عمریست همان بیکسی ماستکس ما
ما هیچکسان ناز چه اقبال فروشیم
تقدیر عرقکرد به حشر مگس ما
خاریم ولی در هوس آباد تعین
بر دیدهٔ دریا مژه چیدهست خس ما
ما و سخن ازکینهفروزی، چه خیال است
آیینه ندادهست به آتش نفس ما
بر فرصت خام آن همه دکان نتوان چید
مهمان دماغ است می زودرس ما
مکتوب وفا مشعر امید نگاهیست
واکن مژه تا خوانده شود ملتمس ما
بیدل به جنون امل ازپا ننشستیم
کاش آبلهگیرد سر راه هوس ما
#شعر #بیدل #عمر_خیام #مثنوی_معنوی #مثنوی_مولانا #مثنوی #مولانا #مولانا_جلال_الدین_بلخی #اشعار #شاعر #حافط #ابوالمعانی #دهلوی #سعدی_شیرازی #شاهنامه #bidil #Бидл #Bidil_dehlavi #romi #sadi #Khayam #ferdousi #persian #poetry #iran #farsi #afghanistan #dari #hafiz #shamstabrizi #masnavimanavi #molave #khurasan @B_Delsara @BDelsara
شعر و ادب فارسی