جزئیات ترسناک قتل زن تهرانی داخل خونش, قاتلو مقتول قبلش باهم مواد مصرف کرده بودن|پرونده جنایی ایرانی
ساعت ۹ شبه ۱۸ فروردینه ساله ۹۸
مهسایه ۳۶ ساله با پلیسه ۱۱۰ تماس گرفتو
خبره مرگه مادرشو به مامورایه پلیس اعلام کرد
بعد از این تماس
در عرض چن دیقه
اولین واحده گشتی که فقط ۵ دیقه با محله گزارش شده فاصله داشت
خودشو به محل رسوند
ماموره گشتی وقتی به محل رسید
متوجه حضوره نیروهایه آتش نشانی و اورژانس تویه محل شد
وقتی این ماموره پلیس وارده این خونه شد
با نرگسه ۶۵ ساله مواجه شد که
بدنه بی جونش تویه آشپزخونه ی خونه افتاده بودو رویه سرش آثاره شکستگی بود
نیروهایه اورژانسم تویه محل بودنو مرگه این زنو تایید میکردن
با مشخص شدنه درستیه خبر
ازونجایی که مرگه نرگس مشکوک به نظر میرسید
ماموره پلیسه حاض تویه صحنه
موضوعه این حادثه رو به بازپرسه جناییه تهرانم اطلاع داد
بعد از اعلامه این خبر به بازپرسه جنایی
به سرعت تیمایه مختلفی از اداره ی اگاهی راهیه این خونه که تویه جنوبه تهران بود شدن
بلخره بعد از حدوده ۱ ساعت از اعلامه این خبر
اکیپه جنایی در حالی وارده محله حادثه شدن که
محل توسطه نیروهایه پلیس قرنطینه شده بود
به محضه رسیدن
بازپرس به سراغه مهسا رفت که موضوعو اطلاع داده بود
مهسا میگفت
مادرم مشکله روانی داشت
همش باهم دعوا داشتیم
امروز عصرم
طبق معمول باهم دعوامون شد
مادرم نرگس حمله کرد سمتم تا منو بزنه
ولی من هولش دادمو خورد تویه دیوار
همون موقع سرش شروع به خونریزی کرد
منم محل ندادمو رفتم واسه خودم یه قلیون درست کردم کشیدم
بعدشم بدون اینکه با مادرم حرف بزنم حاضر شدم از خونه رفتم بیرون
وقتیم برگشتم با مادرم مواجه شدم که کفه آشپزخونه افتاده بودو تموم کرده بود
در همین حین پزشکه تیمه جنایی که جسدو بررسی کرده بود میگفت
با شواهدی که رویه جسد وجود داره
مشخصه که ضربه به سرش باعثه مرگش شده
ولی برایه بررسیایه دقیقتر
جسد باید به پزشکیه قانونی منتقل بشه و اونجا به دقت مورده معاینه قرار بگیره
بعده این گفته هایه پزشکه تیمه جنایی
مهسا که به نظر میرسید عامله قتله مادرشه بازداشت شد
جسده نرگسم به دستوره بازپرس به پزشکیه قانونی منتقل شد
محله قتل به طوره کامل بررسی شد
همه ی شواهد نشون میداد هیچ کسی جز مهسا نمیتونه عامله قتل بوده باشه
برایه همین این دختر برایه بازجوییایه تخصصی به اداره ی آگاهی منتقل شد
وقتی مهسا پشته میزه بازجویی نشست
شروع به گفتنه زندگیه تلخش کرد
مهسا میگفت
من تنها بچه ی پدرو مادرم بودم
مادرو پدرم وقتی من ۸ سالم بود
به خاطره اختلافایه شدیدی که داشتن از هم جدا شدن
از روزه جداییشونم
من دیگه پدرمو ندیدم
۱۱ سالم بود که متوجه شدم پدرم توو تصادف فوت شده
منو مادرم زندگی سختی داشتیم
مادرم کارمند بودو با حقوقه کارمندی زندگی کردن واقعا سخت بود
تنها شانسی که داشتیم این بود که
یه خونه ی خیلی کوچیک مادرم با کلی وامو قرضو قوله خریده بود
یعنی همین خونه ای که توش ساکنیم
انقد شرایطه زندگیمون سخت بود که منم بعده اینکه دیپلم گرفتم
درسو ول کردمو رفتم سره کار
ولی هرجا که میرفتم سره کار
یا حقوقش کم بود یا به خاطره رفتارشون باهاشون دعوام میشدو میومدم بیرون
۲۱ سالم شده بود که با پسره همسایه بغلیمون دوست شدم
حدوده ۱ ماه از دوستیمون گذشته بود که مادرم متوجه ماجرا شد
میگفت کسی که باهاش دوست شدی پسره خوبی نیستو باید رابطتو باهاش تموم کنی
ولی من توو اون سن اصلا گوشم به این حرفا بدهکار نبود
واسه همین به خاطرش کلی با مادرم دعوا کردم
ولی بعده چند ماه
همون پسر با دوزو کلک وقتی کسی خونشون نبود
منو کشوند خونشونو بهم تجاوز کرد
من از ترسه این که مادرم عصبانی شه تا مدتها چیزی بهش نگفتم
تا اینکه خودش از حالتام فهمید یه چیزیمه
منم مجبور شدم بهش جریانو بگم
مادرم وقتی فهمید
منو برد کلانتریو ازون پسر شکایت کردیم
چندین بار دادگاهو دادگاه کشی داشتیم
تا اینکه یه دفعه که داشتیم میرفتیم دادگاه
مادرم تویه خیابون خورد زمین
سرش خورد لبه ی جدولو شکست
این ضربه به حدی شدید بود که یه مدت اصلا دچاره فراموشی شد
کلی دوا دکتر کردیم تا حافظش برگرده
بلخره حافظش برگشت
ولی آدمه سابق نشد
تبدیل شده بود به یه آدمه عصبی
رفتاراش غیره عادی شده بود
واسه همین چنتا دکتر رفتیمو دکترا برایه کنترل اعصاب بهش قرص دادن
این اواخر که مادرم بازنشست شده بود
با چنتا از دوستاش رفتو آمد میکرد
دوستاشم اون معتاد کرده بودنو درگیره شیشه شده بود
منم دقیقا دوستام باعث شدن برم سمته اعتیاد
زندگیه جفتمون خراب شده بود
من دیگه بیخیاله شکایتم از پسره همسایه شده بودم
فقط یه جورایی زندگی میکردیم که زنده بمونیم
چندین سال زندگیمون به همین صورت گذشت
تحمله رفتارایه مادرم واسم خیلی سخت شده بود
سره همه چی بهم گیر میدادو باهم دعوا داشتیم
اصلا باهم نمیساختیم
پولیم نداشتم که ازش جدا شمو برم برایه خودم زندگی کنم
از طرفه دیگم چنان درگیره اعتیاد شده بودم که هیچ مردیم حاضر به زندگیو دوستی با من نبود
با هرکی دوست میشدم فقط فکره سوء استفاده از من بود
روزه حادثه
دوباره با مادرم دعوام شد
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل