ba rasi fra ghashana , omidvarekm hamisha khosh o salamat ben , va kar gal bash tero ghashan ter droos bekan
@zhoobinkhalidian27527 жыл бұрын
زور زور جوان بو
@zssdv3 жыл бұрын
هر بژی 👏👏👏👏👍❤️
@user-ez3so7lz7f4 жыл бұрын
عالی
@fardinhosseinpanahi63535 жыл бұрын
خدایش این قوم لایق بهترینا هستن رو سر هر نژاد با هر زبانی سرامدن دسیسه امریکا وایران که یه کشور واحد ندارن به امید چنین روزی
@zhoobinkhalidian27527 жыл бұрын
so beautiful
@iranpriest56275 жыл бұрын
تمام دوران کودکی خود را در حیاط این عمارت در خسرو آباد سنندج سپری نمودم. شنیده ام که تبدیل به موزه شده. هزار و یک خاطره و نامهای خوانین و دختران و پسران آنزمان که در ذهنم چون آتشی خفته ناگهان شعله میکشند، در برابر چشمانم میگذرند. سمت چپ عمارت که به طرف کوهستان بود، طویله اسبها و پشت آن دیگر دامها. جلوی عمارت در چپ و راست برادران خاندان شریف و نامدار صادق وزیری با خانوادهای خود زندگی کرده و آنسوی حیاط و حوض صلیبی که هر شاخه اش شاید بین ۵۰ تا صد متر طول داشت انبارهای آذوقه و حجره و اتاقهای خدمتکاران بود. در بیرون عمارت هم یک استخر بزرگ و پیش آن با درختان چنار عظیم که تا دو کیلومتر به سمت جنوب شرقی همچون یک ایوان سرپوشیده سبز ادامه می یافت و یک نهر و جوی آب از استخر سراسر سال در امتداد درختان جاری بود.نمیدانم فواره های هر دو استخر از چاه و یا قنات تغذیه میشدند. اما به هر صورت سراسر سال جاری بودند. منزل ما در امتداد این درختان و در جوار عمارت بود که پدرم بیست سال قبل از شورش ۵۷ از خاندان صادق زیری خریداری نموده بود. هرگاه در تابستان آب لوله کشی برای چند ساعت قطع میشد ما باید دبه ها و سطل های آب را از فواره های استخر پر کرده و به خانه می آوردیم. چه جشنها،عروسی ها و عزاداریهایی که من در حیاط این عمارت ندیده و لمس نکرده و تمام اصالت فرهنگی ایرانی و کردی را که در تار و پودم جذب و ذخیره ننموده ام. ای آخ
@peshkoozandi24083 жыл бұрын
سلام دوست عزیز اون عمارتی که شما میگید عمارت خسرواباد هست اینجا عمارت آصف وزیر در خیابان شاهپور هستش، منم سنەی هستم هر چند چند سالی هست مهاجرت کردم، امیدوارم روزی بتونید دوباره از نزدیک خاطراتتون رو سنه ی زیبا تداعی کنین
@ahmadnikjoo63278 ай бұрын
ئه م ڕه سم و یاسا قۆڕه چه س? هاور دنی ده سماڵ وه ک زمانی برده داری و ته عزیم کردن بۆ سه ر چۆپی ...