Рет қаралды 7
هوالحکیم
علوم سوم ابتدایی درس پنجاه و یکم
اهرمها
00:00
سلام بچهها... بچهها میدونید بحثمون تا کجا بود آفرین تا اینجایی بود که من گفتم شما باید برید پارک و الاکلنگ سواری کنید و یه کشف تازه از الاکلنگ داشته باشید... تازه بچه ها می دونید اهرم چیست؟ می خواهم برای اینکه شما خوب اهرم رو یاد بگیرید می خواهم یه خاطره بگم یه روز با داییم رفتیم پارک بعد من رفتم بودو بودو سمت الاکلنگ بعد یه دفعه فکر حاله افتادم با خودم گفتم که کاشکی حاله بود که باهاش الاکلنگ بازی می کردم بعد یه دفعه داییم صدام رو شنید و گفت حاله باهات بازی کنه من بازی می کنم باهات من گفتم شما دایی جون آخه خیلی شما سنگینید اگر الان شما بشیند من میرم بالا شما می مونید پایین اما دایی جون با کلی اسرار اومد رو الاکلنگ نشت بعد دایی جون نیومد عقب بشینه اومد نزدیک آرام گاه نشت بعد یه جوری شد که الاکلنگ متعادل شد و اینحوری شد که من اهرم ها رو فهمیدم...
05:39
بچهها داستان خانواده انسانهای اولیه رو یادتون میاد؟ یادتون میاد چقدر ذوق کردن که تونستن ابزارهای جدید درست کنن؟ و انقدر ابزارهای جدید اختراع شد که انسانها تونستند کارهای بزرگتری انجام بدن و زندگیشون بیشتر پیشرفت کرد تونستدن آشپزی کنن تونستند خونه درست کنند...
07:12
خانم بهی واقعا میشه با اهرم یه جسم خیلی سنگین رو با یه نیرو خیلی کوچیک بلند کرد؟ بله...
07:49
بچهها میبیند چقدر میشه از اهرمها استفاده مفیدی کرد... تا یه برنامهی دیگه خدانگهدار...