مستند چشم مجنون|قسمت اول

Рет қаралды 5,665

Жыл бұрын

مستند چشم مجنون به کارگردانی وحید پرشاد و نویسندگی مجید محمدولی ساخته شده است.
این مستند پیرامون شهید محمد ابراهیم همت و لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)می باشد.
و همچنین این مستند به مروری بر عملیات ها و انتخاب جزایر مجنون و معرفی مکان هایی که قرار انجام عملیات در آن است توسط سرداران محسن رضایی و… می پردازد.
محمد ابراهیم همت در ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در همان شهر به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ دیپلم گرفت. در همان سال وارد دانشسرای تربیت معلم اصفهان شد و در سال ۱۳۵۴ مدرک فوق دیپلم خود را اخذ کرد. ۲ سال بعد برای گذراندن خدمت سربازی اقدام کرد. وی پس از سربازی به شهر خود بازگشت و مدتی در مدارس راهنمایی شهرضا و روستا‌های اطراف به تدریس تاریخ پرداخت. در آن دوران کوشید دانش‌آموزان را با افکار انقلابی آشنا کند و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) به او اخطار شود. گوشه و کنار، حرف‌های نیش‌دار او به گوش حکومت رسید و خبر اخطار ساواک در پرونده تازه گشوده‌اش، ثبت گردید. سخنان و افکار او مأمورین شاه را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه‌ای که او شهر به شهر می‌گشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست به شهر فیروز آباد رفت و مدتی در آنجا تبلیغ کرد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که در صدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. با بالا گرفتن انقلاب ۱۳۵۷، به شهرضا بازگشت و سازمان‌دهی تظاهرات مردمی را بر عهده گرفت. در پایان یکی از راهپیمایی‌ها، قطعنامه آن را قرائت کرد و شایع شد که حکم اعدامش را صادر کرده‌اند و همین مسئله، او را تا روز پیروزی انقلاب، در مخفی‌گاه‌ها نگه داشت.
با آغاز جنگ، او و احمد متوسلیان، به دستور محسن رضایی؛ فرمانده وقت سپاه پاسداران، مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمد رسول‌الله را تشکیل دهند. نخستین بار در عملیات فتح‌المبین، مسئولیت قسمتی از عملیات به عهده همت گذاشته شد. وی در موفقیت عملیات در منطقه کوهستانی «شاوریه» نقش مهمی داشت. او در عملیات بیت‌المقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسول‌الله فعالیت و تلاش قابل توجهی را در شکستن محاصره جاده شلمچه به خرمشهر انجام داد و یگان تحت امر او سهم بسزایی را در فتح خرمشهر برعهده داشتند
در جریان عملیات خیبر، همچنان که نیرو‌های ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت می‌کردند هنگامی که همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلوله توپ در نزدیکی‌اش همراه با سید حمید میرافضلی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در محل تقاطع جاده‌های جزایر مجنون شمالی و جنوبی سر از بدنشان جدا شد و به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
اگر از این ویدیو خوشتون اومد ممنون میشم لایک و سابسکرایب بفرمایید.
خوشحال میشم از پیج اینستاگرام من هم دیدن کنید در مورد تمام موضوعات سیاسی که مستند هاش رو در این کانال مشاهده میکنید استوری ها و پستهایی برای شناخت بهتر تاریخ سیاسی معاصر به زبان ساده گذاشته میشه از دستش ندین
آدرس پیج اینستاگرام👇👇
siasat.moaser?i...
همینطور میتونید از دیگر مستند های جنجالی کانالمون هم دیدن کنید.
~-~~-~~~-~~-~
Please watch: "روز های‌نفس گیر پس از خروج شاه|از ۲۶ دی ۵۷ فعالیت ها و تصمیمات سران شاهنشاهی|قسمت اول"
• روز های‌نفس گیر پس از ...
~-~~-~~~-~~-~

Пікірлер: 27

@user-fd7jr2ki2u 4 күн бұрын

بسم الرب الشهدا ،،،،، تا ابد ما شرمنده ایثار شمائیم شهدا ،،،،،جاماندیم و چشم براه دیدار شمائیم شهدا ،،،، بهر ما دعا کنید به درگاه خداوند کریم ،،،، تا رسد جام شهادت به ما وفادار شما ئیم شهدا ،،،، شعر از کوچکترین سرباز ولایت علی پیرانی

@mohammadrezaaseyyedzia6373 Жыл бұрын

درود بر همت.همیشه و همه جا با من باش.در شادی و در غم.در پیروزی و در شکست.من همه جا باحضور تو نیازمندم.حتی لبه گناه هم با من باش تا غرق نشوم.حاج همت همیشه کنار من باش.شادی روح بزرگت تا ابد اللهم صل علی محمد و آل محمد.

@turia8994 Жыл бұрын

درود خداوند بر عظمت شهیدان یادتان همیشه جاوید وراهتان پررهرو

@aysanshakeri8803 2 ай бұрын

سلام بر شهدای عزیز،کاش ما هم به شما می پیوستیم❤❤❤

@user-xd7bo3yj4f 5 ай бұрын

روح شهدا شاد آقای رضایی خون همت و نفراتش به گردن شماس

@sajad.sinaei Жыл бұрын

از عمد صدا رو در مواقعـــی قطـــع میــــکنی!!!! بعـــد سی سال هنـــوز خوف داریــن مردم بفهــمن چه نقـــشه ای برای کشتن جـووووناشون کشــیدیـــن.. 😢😢 ولی اینـــو بدونید بهترین رآوی حقیقت جانبازان هستن ـکه دیـــدن و لمـــس کردن..

@alirezaahvazi601 10 ай бұрын

به عنوان یک جانباز جنگی که بعد از جنگ در شهریور ۱۳۶۷ به ناچار از وطن عزیزم ایران وداع کردم بر شما هموطن بزرگوار دانا درود می فرستم.بی نهایت از شما سپاسگذارم. و اما راجب آنها مخصوصا محسن وينستون که جبهه را ندیدند و سر سفره رنگارنگ خودشان دستور حمله را می‌دادند،روزشان خواهد آمد.

@user-mf2hq5cc4l 8 ай бұрын

خدادشفات بده .احمق کشورمون اشغال شد۶ بود باید میجنگیدیم و آزادش میکردیم

@naderrastgooy6290 4 ай бұрын

❤❤

@patrickpazouki5953 10 ай бұрын

من به عنوان شخصی که در تمام این عملیاتها شرکت فعال داشته ام باید بگویم عدم مدیریت عدم هماهنگی در سطح بالا و حتی با بودن نیروی کافی اما نقص تشکیلاتیو سازماندهی در گردانها نداشتن پشتیبانی کافی که اصلا فکر کنم سپاه اعتقادی به آن نداشت یکجا توپ ۱۰۶ بود و مهمات نبود و یک جا مهمات آن بود و توپ آن نبود البته مسایل بسیار دیگر نیروهای داوطلب که جواب گوی کسی نبودند و در زمانی فشار زیاد بود عقب میگشیدند و در عمل کسی کاری نمیتوانست بکند باید التماس میکردی که بروند جلو

@maosung5219 Жыл бұрын

❤❤❤❤

@mikailnavai6819 Жыл бұрын

روحشون شاد

@abolfazlmosavi4184 5 ай бұрын

چرا اینقدر صدا را قطع میکنید ادم متوجه سر و ته داستان نمیشه قطع نکنید ترو خدا

@mattshojaee5702 11 ай бұрын

چرا قحطی صدا دارد

@nederlandelburg Жыл бұрын

یادش نه به خیر ... سال 1362 به تلافی این عملیات شهر ما رو با موشک زد که من زخمی شدم و منزلمون کلی آسیب دید و سال های 64 و 65 هم هفت ماه در جزیره مجنون و کانال ماهی خدمت کردم و بارها این مسیر اهواز طلاییه و مرز و هورالعظیم به مجنون جنوبی رو رفتم و برگشتم . چقدر عمگین و استرس زا و بد بود وقتی وارد خاک عراق میشدم .. کلی سوال بی جواب داشتم . . یادش نه به خیر ... من و همسنگری هام خودمون رو اونجا در خاک عراق متجاوز حس میکردیم و دایم از خودمون می پرسیدیم ما توی خاک عراق چکار می کنیم؟ کربلای چهار و پنج که انجام شد، من گلوله بارون بی نهایت وحشتناک عراق رو می دیدم و شب ها تا دم صبح می نشستم توی درگاهی سنگر و به سمت آتش باری های عملیات های کربلای چهارو پنج نگاه میکردم و از پروردگار میخواستم به اون بچه ها کمک کنه زنده بمونن اگرچه برام هم سوال بود که آیا توی این حجم آتش عراقی ها آیا میشه زنده در رفت یا نه؟ اینقدر که شب ها عراق رسام و توپ و تانک و کاتیوشا و موشک میزد، انگار که بارون نور بود یا نو-ربارون بود.. خدایا چه شب های بد و حشتناکی بودن .. نوزده سال بیشتر نداشتم و بعضی شب ها اسلحه رو میذاشتم زیر گلوی خودم و حتی خلاصی ماشه رو میگرفتم ولی جرات نذاشتم شلیک کنم از بس که ناراحت و غصه دار بودم که چرا اون جنگ لعنتی رو تموم نمیکنن و اون هم جوون دسته گل و شجاع رو به کشتن میدادن؟ یه تیپ از معاودین عراقی هم اونجا توی جزیه بودن سال 65 که یکی از بچه هاشون که اعزامی از قم بود بم گفته بود که بش قول دادن بعد از شکست عراق قراره شهردار العماره بشه ولی خداییش نمی دونم شوخی میکرد یا جدی میگفت..

@Iran_wood_workshop 4 ай бұрын

ولی واقعا یادش بخیر اون روزها مردم بی ریا اهل تجملات نبودند همه صاف و صادق بودند همسایه ها همش تو خونه همدیگه بودند

@Iran_wood_workshop 4 ай бұрын

درست می‌گفت قرار بود شهر العماره ایران یه حکومت اسلامی برای مردم عراق تبعیدی ها درست کنن

@maryamzeinaly Жыл бұрын

درودبرشرف و غيرت خالصانه شهيدهمت👍🥀 وافسوس كه لاشخورها خون بچهاى خالص مون رو مصادره كردندوبعداز٤٤سال ملت را به نهايت جنون و بيچارگى رساندند/ولى راه ايران وايرانى اكنون روشنتراز٣٠سال قبل وپيش بسوى دفع انگلهاى انقلاب ٥٧،اين مفسدين فعلى را به جهنم تاريخ خواهدفرستاد🥀🥀🥀🥀🥀

@user-mf2hq5cc4l 8 ай бұрын

احمق بجای خزعبلات بافتن برو وصیت شهید همت و بقیه وصیت نامه های شهدا رو بخون