Рет қаралды 9,567
موضوع: رحمت الهی، بستر جذب گنهکاران
1- پذیرش توبه و محبت توبهکنندگان
2- تبدیل بدیها به خوبیها، با توبه و استغفار
3- راههای گوناگون توبه در قرآن
4- نشانه ایمان کامل به خدا
5- پوشاندن گناهان و آشکارکردن خوبیها
6- عدم اصرار بر راه خطا و کار ناپسند
7- فریب شیطان برای مؤمنان گنهکار
8- بخشش خطای دیگران، راه آمرزش الهی
دانلود صوت برنامه:
gharaati.ir/pic/sound/darsha/9...
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثی را به مناسبت اینکه حالا خدا توفیق داد یک کتابی در مورد جذب نوشتیم، چگونه دیگران را جذب کنیم به تحصیل، به عبادت، به خدمت. چگونه دیگران را جذب کنیم؟ در این کتاب جذب یک فرازی بود که خداوند گنهکارها را چطور جذب میکند؟ما میگوییم: جذب خاکستریها، خدا در قرآن گناهکارها را چطور جذب میکند؟ یک کسی خلافکار است، گفتیم: حالا که خرابکار است، به درک! اینطور نیست. یک کسی منحرف صد در صد است، باید گفت: باسمه تعالی به درک! «لَكُمْ دِينكُم وَلِىَ دِين» (كافرون/6) تو آن طرف جوب و من هم این طرف جوب، اما نه یک آدمی است که خوبیهای زیادی دارد، حالا یک نقطه ضعف هم دارد، با اینها چه کنیم؟
من اینجا حدود سیزده راه نوشتم، این بحث را بگوییم. بحث مفیدی است چون هستند خانوادههایی که زن یک مسأله دارد، مرد یک مسأله دارد، داماد و عروس و پسر و همسایه، بالاخره آدمهایی هستند که هم افق نیستند. ولی خوبیهایی هم دارند. پس موضوع بحث اگر کسی خواست یادداشت کند. [پای تخته مینویسند] موضوع بحث جذب است. این جذب، جذب برای تحصیل، برای خدمت، برای کار، خدا چطور جذب میکند.
1- پذیرش توبه و محبت توبهکنندگان
جذب خلافکاران، 1- قرآن یکجا میگوید: «قابِلِ التَّوْب» (غافر/3) من توبه را قبول میکنم. عذرخواهی کنی میپذیرم. آیه دیگر داریم میگوید: «يَقْبَلُ التَّوْبَة» (توبه/104) یقبلُ یعنی در آینده هم... یکجای دیگر قرآن، قابل و یقبل را میگوید و بعد میفرماید: دوستتان هم دارم. آخر گاهی وقتها یک کسی یک خلافی میکند، آدم میبخشد و میگوید: خیلی خوب، باشد. اما دیگر دوستش ندارد. میگوید: نه، غیر از اینکه توبهات را قبول میکنم، دوستت هم دارم. آیهی دوستت دارم چیست؟ «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» (بقره/222) بعد هم نگفته: «یحبُّ التائبین» تائب یعنی یکبار توبه کرده و توّاب یعنی هی خلاف میکند و هی ناراحت میشود. هی خلاف میکند، هی غصه میخورد که چرا این کار را کرد. میگوید: نگو من ده بار توبه کردم و دیگر خوب شو نیستم. «یَقبَل» یعنی در طول تاریخ، «یحبُّ» دوستت دارم.
3- پس اول میگوید: توبه را قبول میکنم. بعد میگوید: توبهکنندگان را دوست دارم. آیه سوم میگوید: اصلاً گناهت را به خوبی تبدیل میکنم. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات» (فرقان/70) بدیهایت را خوب میکنم. مگر میشود بدی خوب شود؟ آره. در باغچههای خانه ما همینطور میشود. آب کثیف در خاک فرو میرود، گل از بغلش بیرون میآید. همین آب بد بو که فرو رفت، گل خوشبو بیرون میآید. این معنایش این است که «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات». افرادی زمان شاه آمریکا رفتند، خلبان متخصص شدند. آمدند برای اینکه بازوی شاه شوند. تا امام را دیدند پشتشان را به شاه کردند، با امام بیعت کردند، بابایی و چمران شدند. بسیار بودند کسانی که تحصیلات عالیشان در بیرون ایران بود. در نظام شاهنشاهی بود، ولی یک مرتبه تمام تخصصهای اینها در اختیار امام قرار گرفت. داریم امام زمان(ع) که ظهور کند متخصصین دنیا خدمت حضرت میآیند، به حضرت ایمان میآورند و تمام تخصصشان را در اختیار امام زمان قرار میدهند.
2- تبدیل بدیها به خوبیها، با توبه و استغفار
پس 1- قبول میکند. 2- تغییر میدهد. [پای تخته مینویسند] 2- چه بود؟ دوست دارد. «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» دوست دارد. 3- میگوید: «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات»
من سراغ دارم کسی را که زمان شاه سینما ساخته بود، چه فیلمهای بدی در سینمایش پخش میشد. یک مرتبه منقلب شد، همان سینما را مهدیه کرد. همان سینما محل نماز جماعت شد. هیچکس نباید بگوید: من بد هستم و دیگر آب از سر ما گذشته است. حتی این زردآلوهایی که مغزش تلخ است، اینها را هم میشکنند، در کیسه میگذارند، در آب رونده میخوابانند، همان مغز تلخ، شیرین میشود. حلوایی که میخوریم اولش ترش بوده است، گرصبر کنی ز غوره حلوا سازند! حلوا اول انگور بوده و انگور هم قبلاً غوره بوده است. ولی...
مسأله سوم، مسألهی دیگر اینکه گناه را یکی حساب میکند ولی ثواب را ده تا، کسی اگر خلاف کند خلافش یکی است اما اگر کسی کار خوب کند، قرآن میفرماید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) گناه را یکی مینویسم و کارهای خوبت را ده تا مینویسم. دیگر چه؟ میگوید: اگر مأیوس شوی یأس تو از گناه تو بدتر است. کسی بگوید: آقا میدانی، من با این وضعی که دارم و با این خلافی که کردم، دیگر آدم شو نیستم و دیگر خدا مرا نمیبخشد. یک کسی پرده کعبه را گرفته بود، میگفت: خدایا مرا ببخش، مکه. بعد میگفت: میدانم نمیبخشی. گفتند: چه حرفی میزنی؟ گفت: من از کسانی هستم که از بنی امیه پول گرفتم که کربلا بروم و امام حسین را بکشم. دیگر از این گناه بدتر! به او گفته شد: این یأس تو که خدا مرا نمیبخشد، گناه یأس تو از گناه شرکت در کربلا بیشتر است. انسان نباید مأیوس شود. یأس از گناهان کبیره است.
مسأله امید، یکوقتی همین کشور، شاهش از دیوار سفارتخانه آمریکا میترسید. الآن جوانهایی داریم در ایران که... چه بود و چه شد. بله حالا رب گوجه گران شد، پوشک گران شد، دلار، یک روز خودرو، یک روز طلا، این حوادث پیش میآید ولی اینها با عزت چه کار دارد و این مسأله مهمی است. گناه یکی و ثواب ده تا...