قتل دختر ۲۵ ساله جلوی چشم شوگر ددی ۷۰ ساله | پرونده جنایی ایرانی
ساعت طرفایه ۶ عصر بود که قاسمه ۷۰ ساله با پلیس تماس گرفت
صدایه این مرد از پشته تلفن میلرزیدو اوپراتوره ۱۱۰ به سختی میتونست بفهمه که قاسم چی میگه
قاسم میگفت
منو نامزدم تویه خونه بودیم
یهو زنگه خونمونو زدن
گفت ماموره آبه
منم بدونه معطلی درو باز کردم
ولی یهو دیدم این مرد اومد دره خونه رو باز کرد
به نامزدم حمله کردو با چاقو بهش ضربه زدو فرار کرد
به سرعت بعد از تموم شدنه گفته هایه قاسم
مامورایه پلیس به محل اعزام شدن
وقتی مامورایه پلیس به محل رسیدن
نیروهایه اورژانس
تویه این خونه ی ویلایی تویه منطقه ی نیاورانه تهران بودن
وقتی مامورایه پلیس وارده این خونه شدن
نیروهایه اورژانس بالایه سره نگاره ۲۵ ساله بودن
نیروهای اورژانس بعد از چن دیقه اعلام کردن
نگار هیچ علایمه حیاتیی نداره و چن دیقس که فوت کرده
با اعلامه مرگه نگار
موضوع دیگه رنگو بویه جنایت به خودش گرفت
برایه همین به بازپرسه جناییه تهرانم اطلاع داده شد
تا خودشو به محل برسونه
با مرگه نگار
در عرض چن دیقه
خونه ی ویلاییه قاسم پر شد از مامورایه پلیس
مامورایه اگاهی مشغوله بررسیه محله جنایت بودن
پزشکه تیمه جناییم مشغول بررسیه جسد
پزشکه تیمه جنایی بعد از چن دیقه اعلام کرد مقتول
با ۲۴ ضربه ی چاقو کشته شده
این مسیله ام نشون میده قطعا قاتل با نگار دشمنی داشته
این خونه مجهز به دوربینه مداربسته بود
خیلی زود مامورایه پلیس
مشغوله بررسیه تصویره این دوربینا شدن
تصویره دوربینام
گفته هایه قاسمو تایید میکردن
یه مرده جوون وارده خونه شده بود
ولی بعد از چن دیقه در حالی که دستا و لباساش خونی بود داشت از خونه فرار میکرد
خیلی زود تصویره چهره ی قاتل بدست اومد
تویه قدمه بعدی
مامورایه آگاهی
مشغوله بررسیه گوشیه تلفنه نگار شدن
نگار چندین تماسه بی پاسخ از شخصی به اسمه احسان داشت
احتمال داشت احسان عامله جنایتو بشناسه
برایه همین باهاش تماس گرفته شدو ازش خواهش شد تا به اداره ی آگاهی بیاد
بعده این کار
جسد به پزشکیه قانونی منتقل شد
قاسمم به اداره ی آگاهی برده شد
تا هرچی که میدونه رو به پلیس بگه
فردایه اونروز
قاسم به اتاقه بازجویی منتقل شد
قاسم میگفت
منو نگار
حدوده ۶ ماهه پیش باهم اشنا شدیم
من همسرم فوت شده
بچه هامم همشون خارج از ایران زندگی میکنن
منم مجبورم تنهایی تویه این خونه زندگی کنم
حدوده ۶ ماه پیش بود که برایه پیاده روی رفته بودم پارکه نیاوران
تویه این پارک با نگار آشنا شدم
اونجا بینمون شماره ردو بدل شدو باهم دوست شدیم
واسم عجیب بود که نگارم از من خوشش اومده بود
چون اختلاف سنیمون خیلی زیاد بود
چندین بار ازش پرسیدم که با کسی ارتباط داره یا دوست پسر داره
میگفت نه
از همسنو سالایه خودش خوشش نمیاد
منم فک میکردم راست میگه
رابطمون شروع شد
نگار
هرروز از ساعت ۸ ۹ صب میومد پیشه من تا ساعت ۸ شب
بعدشم میرفت خونشون
میگفت روش نمیشه به خونوادش بگه با من دوسته
منم با این مسیله مشکلی نداشتم
آرامشه خوده نگار برام مهم بود
بعده ۲ ماه یه ماشینه ۲۰۶ برایه نگار خریدم
خیلی واسم عزیز بود
نگار همه جوره نیازایه عاطفیه منو تامین کرده بود
این موضوع ادامه داشت تا روزه حادثه
اون روز نگار دیر اومد پیشم
چون روزه تعطیل بود
وقتی اومد یه خورده باهم مشغوله صحبت شدیم
بعده چن دیقه تا اومدیم مشغوله رابطه بشیم
زنگه خونه به صدا درومد
گف ماموره آبه
سریع لباسامو پوشیدمو درو براش زدم
تا رفتم تویه تراس
دیدم یه پسره ۴ شونه ی قوی هیکله که به سرعت داره میاد سمته خونه
میگفت بگو بیاد بیرون
تا اومدم چیزی بگم از پله ها اومد بالا و منو هول داد روی زمین
وارده خونه شد
از تویه خونه صدایه داده نگاره میشنیدم
همش میگفت احسان برو بیرون
تا به خودم اومدمو رفتم داخل
دیدم احسان با چاقو افتاده به جوونه نگارو داره میزنتش
اومدم از هم جداشون کنم
ولی زورم بهش نمیرسید
چن ثانیه بعدم این پسر در حالی نگارو رها کرد که
رویه تنه نگار پر از زخمایه چاقو بودو به شدتم خونریزی داشت
سریعم از خونه فرار کرد
منم گوشیو برداشتمو
موضوعو به پلیسو نیروهایه اورژانس اعلام کردم
بعده تموم شدنه گفته هایه قاسم مشخص شد
احسان کسی که با نگار تماس گرفته بوده قاتله
دوباره با احسان تماس گرفته شد
ولی گوشیش خاموش شده بودو ناپدید شده بود
به سرعت اطلاعاته هویتیه احسان
به تمامه واحدایه گشتی سپرده شد
از طرفی اسمو مشخصاتشم به عنوانه گم شده تویه سیستمه پلیس ثبت شد
چن روزی تحقیقات ادامه داشت
هیچ اثری از احسان نبود
تا اینکه با پیگیریه مامورایه آگاهی
مخفیگاهه احسان تویه اسلامشهره تهران شناسایی شدو
احسان داخله خونه ی دوستش بازداشت شد
احسان به اداره ی آگاهی منتقل شدو پشته میزه بازجویی نشست
این پسر
بدونه هیچ مقاومتی شروع به اعتراف کردو گفت
منو نگار چندین سال بود باهم دوست بودیم
من حتی خواستگاریشم رفته بودم
خونوادشم برام شرط گذاشته بودن که باید یه کاره درست حسابی پیدا کنمو
بتونم پوله اجاره ی یه خونه رو جور کنم
من در تلاش بودم این چیزایی ک برایه شروعه زندگیمون لازم بود فراهم کنم
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل