❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤درود بر شما.زنده باد ایران و ایرانی.

درود تان باد .بسیار عالی .انشاالله شب خوبی را در کنار عزیزانتان سپری کرده باشید‌. محفلتان همیشه گرم و شاد باشد🍉🍉🍉🍉🍉

❤❤❤❤

عالی بود استاد. منتظر کلیپ بعد شما هستیم🎉

شب چله ،یلدا ،همایووووون باد❤

یلدا مبارک ❤

اولین لایک و اولین کامنت،پیشاپیش یلداتون مبارک💖💖💖💖💖💖💖

❤❤❤❤❤بسیار عالی

نوکرم کاکو یلدا مبارک فکر میکردم از صدات یه مقدار سن بالاتری داشته باشی سالم باشی❤

سلام آقای عابد، ممنون که اینهمه اطلاعات در مورد یلدا به پا میرسانید. یادمه مامان تعریف میکرد با شروع فصل زمستون از چله بزرگ و چله کوچک و پیرزنی که نمی‌خواست برف و یخ از بین بره و دم دمای عید اگر برفی میومد میگفت پیره زن داره تقلای خودش رو میکنه و آخرین زورش اینه که برفها شو الک میکنه تا هنوز یخ باشه. ما لذت می‌بردیم، ،،، به خصوص من ،،،،، سوال میکردیم که این شب چرا خیلی مخصوصه و فامیل دور هم جمع میشند. وقتی می‌خواستیم جائی بریم مامان میگفت امشب نه شب یلدا؟ ،،،،،، با اخم و فریاد،،، مگه آدم میره مهمونی و آدم هم منظورش فقط خانواده خودمون بود. از بحثم‌دور شدم ها ، جاتون خالی دور کرسی یک دست سفید مامان می‌نشستیم و به خاطر وسواسِ مامان ، انارها رو از قبل دون کرده بود و تو یک ظرف بزرگ می‌ریخت و پیاله های کوچک رو برای هر کدوم ما پر میکرد و به ما سه تا بچه کوچک فامیل ،،، من و خواهرم برادرِ کوچک تر از من ،،،،پیاله هامون توی یک سینی کوچک بود، هندوانه جانم هم بود برای ما به همون ترتیب ، سیب باید سرخ می‌بود و عدس پلو با کوفته های کوچولو ، رشته پلو با گوشت و ته دیگِ لبو ، خلاصه که برف تا دورتر جلوی درِ هر خونه روفته شده و سرد و یخ بود کوچه هامون. تخمه بود جاپُنی یا ژاپنی نمیدونم پسته و تنقلات دیگه . اگه مادر بزرگم پیش ما بود با مادرم از قصه ها تعریف می‌کردند و خاطراتشون. آن‌وقت‌ها واقعا برکت زیادی داشتیم که متاسفانه از سال۱۳۵۷ همه چی همه برکات از ما گرفته شد. آقای عابد، ایران یک امپراطوری بزرگ بود به نام امپراطوری پارس خیلی بزرگ بود از هندوستان تا حبشه تا بخشی از آفریقا میشه گفت از شمال کشورهای جدید در حال حاظر حاشیه دریای خزر تا جنوب و کشورهای حاشیه نشین عرب در خلیج فارس . که بعد از پراکندگی امپراطوری عظیم پارس یا فارس بعد از کوروش و داشتن پادشاهان هرزه و جاه طلب تا زمان محمدرضا شاه فقط یک ایران به جا موند که بتونه فرهنگ و ایرانی بودن خود رو حفظ کنیم که اونهم در حال حاضر باز هم در حال پراکنده فروشی ایران هستند . بگذریم، آقاجون میگفت زمان جنگ جهانی دوم یک جوان شاید ۲۰ ساله بود، میگفت ما همه برای ده خودمون پاس میگذاشتیم، چون برف روی زمین پارو نکرده به اندازه قدِ یک انسان بود، گرگ هم بود و روسها بودند ، تعریف میکرد که چقدر باید می پوشیدن، فکر میکردم میگفت ده یا دوازده تا رو می‌پوشیدند ولی نبود اینطور لباس‌های بافته شده از پشم گوسفند از سر تا پای خود، تن می‌کردند سوار اسب می‌تازیدند، گرما خودش میومد. خوب بچه بودم ولی گوش میکردم تا همونجا زیر کرسی داغ مامان تهیه شده از ذغال و توپهای که نمیدونم از چی بود و کلی خاکه که ذغال رو توی حیاط یخ درست میکرد و تو آتشگردون ، اونها رو میچرخاند و می‌چرخاند. شب یلدا برای همین خیلی خاطرخواه داره و هر کسی میخواد مال خود کنه، مثل مولانا که ترکها به نام خود ثبت میکنند، ببخشید منو آقای عابد و دوستان دیگر در رادیو تاریخ که پیگیر هستند ، چون خاطراتم رو یاد آوری میکنه، دوست دارم در میون بگذارم. و خوبه که همه حمایت از کانال خوب رادیو تاریخ بیشتر کنیم با کامنت هامون، یک قلب کوچولو و یک علامت اوکی فقط کافی نیست، ختی اگر سوال کنید هم خوبه خودش یک کامنت هست. پس حمایتشان رو بیشتر کنیم تا کانال رادیو تاریخ رو بتونیم همیشه با نام آقای عابد داشته باشیم. در ضمن آقای عابد خیلی دختر خانم خوشگل و نمکینی دارید. از قول منوببوسیدش