و اینکه صنم دختر گوهر خیراندیش هست برا همون اتحاد میرع پیشش درد دل می‌کنه آروم بشه چون فکر می‌کنه معشوقش مرده و اینکه گوهر خیراندیش از کل داستان خبر داره

سلام من همه ی تحلیل هاتون رو تا اینجا دیدم ولی همش تنبلیم میاد تایپ کنم حدسیاتم رو چون زیادن بخش هایش رو ک خاطرم بود امشب شر کردم باهاتون:) اون قسمت های اولیه ک کولی ها ک گلباد باشن اومدن نزدیک ویلای لیلی اینها؛همون اول کار همایون کشیده شد بسمت ارابه بی رخ ک همه فکر کردیم عشقی از قدیم بینشون بوده که هست وقتی ک بی رخ بهش گفت تو نموندی و نامردی من حدس میزنم آرش پسر همایون و بی رخ باشه ولی چون همایون ترسو بود و فرار کرده بی رخ از سر اجبار رفته با یه سیگانی ک بگه بچه مال اون ولی قسمت های بعد ترش حدس زدم میتونند خواهر برادر باشند؛ مث همین قسمت ک تو فیلمنامه امید نوشته بود دوتا برادر بودند سیگان و گلباد.همایون پسر بی رخ رو ک دید گفت پسر توه از چشماش مشخص شبیه توع و اینک خنجر رو میخاست برداره برای چیش مشخص نیست چون بعکس روحی که خودش گلباد بود و از این کولی ها بدش میومد همایون از گلبادی ها خوشش میومد و با اون ریش سفیدشون حرف میزد مدام و اخر هم اون بهش هشدار داد زن رو رهاش کن نرو سمتش باز و حتی لحظه ی مرگ هم بهش گفت نرو سمت دروازه ولی با تکه ی کاغذ گلباد تو دستش رفت.حتی دیدیم ک بی رخ برای همایون کاغذ گلبادی فرستاده بود زیر درب خونش با نقاشی بی رخ روش ک باعث مرگ آرش کوچیکه و رفتن بی رخ و باز شدن دروازه و ناپدید شدن و در اصل تو دروازه ی زمان موندن همایون شد؛همایون متفاوت فکر میکنه چون حدس میزنم بارها سفر در زمان رو تجربه کرده ولی فقط اون یکبار تو رمان دره رو خاطرش موند،شاید چون بجز واسطه ک زن بهرام بود عشق هم بود طرف.در اصل اون اوایل سریال من حدس میزدم بهرام گور همایون الان ولی انگار قیروانی اون شخص اینجور ک از گوریاب و اهنگ لیلی و انگشتر زن بهرام گور متوجه شودیم. یه جایی هم سر پول دادن روحی برا تابلو متوجه میشیم که خاندانشون پول سفر و تحصل فرهنگ رعیت ها و بچه باغبون و اینجور اشخاص دورشون رو میدند چون دختر زا هستن و پسری ندارن مثلا همایون رو پدر روحی هزینه کرده واسش و در اخر ازدواج کردن باهم و شب اخر ب روحی گفت ازت متنفرم هیچ وقت دوستت نداشتم شاید از سر اجبار و ادای دین باهاش ازدواج کرده ،شبیه همون مهندسی که الان خود همایون پیشش کار میکنه و عاشق یکی از دخترهاش که روحی هزینه هاش رو داده و تابلوهاش رو بدون اینک مصرفی هم داشته باشه ازش میخریده. حدس میزنم اگر مادر آرش صنم یا بی رخ یا ورژن هر دورش باشه همایون هم بوی اون عطر رو تشخیص بده

آرش هم مامان داره هم مامان بزرگ مامانش که صنمه ازونجایی هم که محبوبه مامان صنمه یعنی مامان بزرگ ارشم هست دیگه تازه ممکنه باباش همایون باشه دختر بهرام گور هم خواهرش میشه اونجوری😍

تحلیل دو قسمت جدیدو کی میزاری خیلی این دو قسمت عجیب و باحال بودن به قول لیلی دارم خل میشم😂

اون سکانسی که رییس ارش بهش گفت تو یه ایراد بزرگ داری اونم اینه که خوشگلی خیلی باحال بود :)

سکانس اول قسمت ۱۹ اونجا که ارش میمونه جلو ماشین اتحاد پشت سرش کوه و ایناس خب بعد توی یکی از کوه ها یه نور سبز انگار هست مثل موقعی که توی کتاب دروازه باز شد یه نور سبز اومد !

فکر کنم اینکه دوتاشون بچه بودن چشماشون رنگی بوده و بزرگ شدن مشکی شده بخاطر اینه که دوتاشون از یه دنیای دیگه اومدن

اون که تو ماشین اتحاد بود زمان داشت چی بود؟

ببین وااااااااااااقعا دمت گرم خوندن نمایشنامه و فهمیدن داستان، به عقل جن هم نمیرسید

اپیزود ۲۱ خیلی عجیب بود تحلیلشو سریع تر بذار ولی خدایی اونجا که ارش داد زد گفت عاشق دختره م خیلی حال کردم😍💓

ویدیو برای قسمت ۲۱ و ۲۲ کی میذاری

از اونجا که صنم داشت میگفت اتحاد منو میشناسه باید گم و گورش کنید برم پیش دختراش میشه فهمید که صنم عشق سابق اتحاد بوده

قسمت های جدید رو هم بزارین مثلا قسمت ۲۱

آقا ی سوال؟؟ شما میگی هیرمان وقتی اسم گذشته آرش میاد یه جوری میشه.یادم میاد تو یکی از قسمتای ک آرش تو بچگی از گوریاب می پرسه قاتل پدرم ج نمیده.ممکنه باباش زنده باشه؟؟

اون تصادف هم عمدی بود به نظرم میخواست آرش تو بچگی بمیره ، باباش هم خودش کشته . برا چی یهو باید راننده بره توی بی راهه

خسته نباشید🌹

چه عجیب همینطور که اتحاد صنم رو دوست داشت پدر داستان هم از بیرخ خوشش اومد🤔ممکنه پدر ارش اتحاد باشه!؟

امیدوارم ناراحت نشی ولی این تحلیل اونم واسه دو قسمت خیلی ضعیف بود و فقط چیزای ساده ای که خب به راحتی می فهمیدیم و توضیح دادین نسبت به تحلیل های قسمت های قبلی خیلی ضعیف بود

چرا دیگه نیستید

تحلیل هاتون بینظیره🤍🤍🤍🤍

واقعا دو قسمت به آخر سریال مونده؟؟؟ خیلی ابهام داره هنوز😬😬

میزان پاک عاشق خانم جانی ک همایون میره پیشش اینها ک گفتید الان رو ب امید میگفت میزان پاک گمونم و صنم ساربان هم ک دختر خانم جان(از دوست داشتن میزان پاک ب مادرش مطلع بوده ک میزان پاک واسش همه کار میکرده) خود همایون هم‌ میدونه صنم زندس شاید ولی اگر همون شخص چرا اسم مترجم رو کتاب براش جلب توجه نکرد؟ مگر اسم و رسم صنم‌مثل مال آرش فیک باشه .یه شب همایون ب دخترها گفت خانم‌جان مادر یکی از دوستامه َ ک مرده قشنگ مشخص بود دروغ میگه من حدس میزدم بلقیس خانم جان باشه ولی الان حدسم رو خود لادن‌مستوفی و از همونجایی ک همایون کتاب رو جا گذاشت پیشش و اون کتاب ب دست با عجله دنبال میزان پاک میگشت متوجه شده بودم ی جاهایم فکر کردم میزان پاک همون رییس ارش تو بعضی زمان هاس یعنی یه نفر دوتا شخصه ولی نشدنی:/ اما دیدیم ک راحت حرف نزده زبون‌همو فهمیدن.ولی خوب عموی اون مهرداد قصه بود ک با پولش و اسمش اون یکی خاستگار اون یکی قل رو تهدید کرد و دوئل کردن شبیه مهرداد الان ک میزان پاک خریده بوده هر سه خواستگار رو میزان پاک بود دیگه

نه دست خطه شبیه نبود اگه بود لیلی یه کاری میکرد

من واقعا گیجم اما اگر بابای آرش همایون باشه یه جای دیگه ام گفتین لیلی بچه همایون وروح انگیز نیست دختر بهرام گوره یعنی اون لیلی ای که با صنم حرف میزد خواهر آرشه😳

به نظرم ارش و لیلی شاید چون از دنیای دیگه اومدن انقدر سر قضیه پدر و مادر قضیشون عجیب شده و شاید اصلا پدر و مادر ارش نمرده باشن و در اصل کسایی باشن که فکرشو نمی کنیم

فقط میمونه قضیه انتقال بین ابعاد که واقعا بحث برانگیزه لادن و دخترش از اون بعد اومدن این دنیا خیلی این قضیه سوال بر انگیزه

من زیاد درگیر چشمشون نیستم چون منم بچگی وقتی خیلی کوچیک بودم تا دو سه سالگی چشام ابی بود الان قهوه ای یا عسلیع😐🤦🏻‍♀️

اون نوشته رو مگه آرش ننوشت گذاشت تو دست میزان پاک!؟

نرو پیش خسرو اقا😆😆

بنظرم ابهام سریال خیلی زیاده...با اینکه فقط دو قسمت مونده ب پایانش هنوز کلی سوال هست...این واقعا پس زنندس برای همین نوبت لیلی خیلی مخاطب نگرفت...یه چیزی ک بهش اشاره نکردین حرفهای دختر بهرام گور بود ک می‌گفت این لیلی توی زمان ما بوده و یه ماه گرفتگی رو گردنش داره برای اینکه در خطر نباشه فرستادنش این دنیا...خب اگه اینجوری باشه ک دختر بهرام گور اینو بدونه پس لیلی دختر بهرام گور نیست ...توی کتاب لی لی از ترس رئیس سیگان ها می‌ره کنار قبر آرش دراز می‌کشه و چندتا وسیله مث غلاف اون خنجر کنارش بود و بعد همه جا ب شکل یه فرش میشه و لیلی غیب میشه این می‌تونه اشاره داشته باشه ب اینکه لیلی چون توی زمان بهرام گور در خطر بود میفرستنش این دنیا و روی اون فرش جایی ک روح انگیز بچه به دنیا میاره...ولی اگه لیلی دختر روح انگیز نیست دختر کیه ؟بلقیس؟بچه روح انگیز چی شده پس؟ احتمال نداره دختر لادن مستوفی باشه چون توی اون یکی دنیا هم آرش پسر لادن مستوفی بود و لادن مستوفی اشاره کرد ک روح انگیز مادر لیلیه...اگه غیر از این باشه ک اینا خواهر برادر میشن...پس مریلا زارعی باید مادر لیلی باشه حتما ک احتمال میدم همون بلقیسه

کلن تو این سریال زمان و مکان و تناسخ مطرح ک سه تا آینه هم ما میبینم چ تو اتاق روحی چ لیلی ولی بخاطر مسایلی ک هست نتونستن ب تناسخ بپردازن و همین باعث گیج تر شدن من مخاطب میشه.بخایم متوجش بشیم همون دایه دختر بهرام ک در اصل خواهر زن بهرام و عشق پیرمرد عکاس بخاطر همین اونجور ناراحت شد و گریه کرد واسش؛ زن بهرام؛ پیری لیلی هم میتونه باشه(منظورم این میموند و پیر میشد با پیرمرد تو خراقان شبیه پیری روحی بود همونجور ک عشق پیرمرد عکسش شبیه لیلی جوان بود یه جایم تو دوره بهرام دایه ب زن بهرام میگه (تاحالا چندنفر تونستند از دوازه عبور کنن ک یکشم مادر شما و مادر بزرگ من) یه چنین جمله ی گیج کننده ای ک هنوز ذهنم درگیرش و نمیفهممش گمونم تو قسمت ۲ بخاطر همین حدس میزدم بلقیس خانم جان باشه یعنی مادر عشق همایون ک هنوز مشخص نشده همون صنم یا نه

همش گفتی اینو من نفهمیدم ...

احتمال داره ارش از قبل رفته باشه نگار گریو عوض کرده باشه یا هرچی اخه هرچقدرم امنیت اونجا بالا باشه همینجوری دم دست نمیذارن اون نگار گریو و اینکه بنظرم معشوقه میزان پاک روح انگیز بوده چون یه دلیل برا این کاراش باید داشته باشه دیگه