ان شاالله

نفرین مثل تیری هست که در چله کمان میزاری و درتاریکی پرتاب میکنی و نمیدونی به چه کسی برخورد میکنه من هم یه دشمن در لباس دوست داشتم ۳روز یه جایی بودیم اونا میکشیدن ۲ روز روی مخ من رژه میرفتن که بیا بکش چیزی نمیشه اونایی که میبینی معتاد میشن اراده ندارن.خودشون کرم دارن هرروز مصرف میکنن.من هرموقع بخام مصرف میکنم هرموقع نخام نمیکنم حالا تو چندتا دود بگیر شاید اصلا بدت بیاد اینجوری خر شدم وکشبدم روز سوم وا دادم خر شدم وچندتا دود از شیره گرفتم که متاسفانه بد مزه داد و ادامه دادم اما هیچوقت نفرینش نکردم چون من خودم مقصر بودم اگر کمی آگاه تر بودم محال بود به این راحتی فریب بخورم.خودم باید از اون محیط میزدم بیرون وبر نمیکشتم

دقیقا درسته من بعد از نه ماه پاکی در عرض چند ثانیه تصمیم به مصرف گرفتم و دوباره چرخه مصرف

دوستان خواهش میکنم،حتی یکبار ،حتی یکبار هم هرویین رو تحربه نکنید شک نکنید بعد از یک بار مصرف،دیگه نمیتونید جلوش رو بگیرید اون طعم و مزه و نعشگی که میده رو هم فقط چند بار اول میتونید حس کنید،و دیگه هر روز مصرفتون بالا میره و نعشگی بار اول رو تجربه نمیکنید،هرچقدر هم ترک کنید باز هم برمیگردید،و میگید من اگاهانه یه بار مصرف میکنم ،ولی با کام اول،دیگه میرید تا تهش مغزتون فقط به فکر مصرف هرویین هست،جسمتون نیاز شدید به هرویین پیدا میکنه،روال زندگیتون نابود میشه،اول کارتن خواب خونه میشید و بعد اواره ی خیابون ها... از هر سوراخی که شده جنستون رو باید جور کنید حال کار کردن ندارید و هر چقدر درامد دارید تا ریال اخر خرج هرویین میکنید،حتی اگر گرسنه باشید،پولتون رو خرج غذا و خوراکی نمیکنید و فقط جنس میگیرید از زمین و اسمون فقط نکبت میباره غرورتون رو خورد میکنه و وقتی پول ندارید،از دیگران قرض میگیریپ تا جایی که از هر کسی که میشناسید پول قرض میکنید و دیگه کسی نمیمونه که تیغش بزنید... بی خیال از عالم میشید،و عشق و دوست و رفیق و دوست دختر و پدر و مادر و خواهرتون میشه هرویین... اصلی ترین خصوصیت هرویین اینه که شما هر بار گه مصرف میکنید،بدون استثنا،میگید این مصرف آخرمه و از فردا ترک میکنم...ولی این خصوصیت هرویینه و فردا باز هم از نو مصرف میکنید... اگه پسر خان و پسر خدا هم باشید هرویین زمینتون میزنه... خیلی ها بخاطر هرویین،قید زن و بچه و خانواده رو زدن و خانواده و دختر و پسرشون آواره شدن،و باز هم طرف نتونسته ترک کنه،یه اصطلاح هست که میگن عاشق هرویین میشن مصرف کننده ها این دوستمون حرف درستی زد،هرویبن ترک نداره،مرخصی داره...کاملا تورو میگیره دستش...یعنی تسخیر میشی،وقتی دوزت میره بالا و خسته میشی،میری واسه ترک...ترک میکنی یه مدت،دوباره سرحال نیشی،غرور میگیرتت،میگی من ک الان آگاهم،بزار یه بار بزنم الان که حالم خوبه،دیگه برسم به اوج حال خوبی...و این نقشه ی هرویین هست که از زمانی که تصمیم به ترک گرفتی،برنامه ریخته واست که دوباره از نو شروع کنه و لذت بار اول که بدنت پاکه رو دوباره بهت بده،و وقتی با بدن پاک مصرف میکنی،دوباره یه لذت خیلی زیاد بهت میده که بازم عاشقش میشی،و بعد از یه خواب طولانی،با یه سردرد،و با یک میل شدید مصرف دوباره که باز هم فکر میکنی مصرف آخرت هست،با این بهونه ها که دیشب جنسش خیلی خوب نبود و بزار برم از یه ساقی دیگه بگیرم و به جای دوتا کپسول،این بار سه تا بزنم و یه بار دیگه حال کنم،بزنم...و دیگه جلوش رو نمیشه گرفت واقعا،مگه اینکه به زپر بندازنت کمپ یا خودت بری کمپ تحویل بدی خودتو... دوستان هرویین شیطانه،تسخیرت میکنه،هر تفکری که داری،و هر کاری که میکنی،هرویین داره بهت دستور میده و تو میشی بازیچه اش واسه رسوندن هرویین به بدنت... خدا واسه هیچکس نخواد... من سالها متادون،تریاک،ترامادول،و هرچی فک کنید مصرف کردم...چند سال اخر متادون...بدترین ترک و سخت تربن ترک،متادون هست که بیست و یک روز درد و بیخوابی داری،و تازه افسردگی و گم بودن و پوچی شروع میشه... دوسال هست که هرویین مصرف میکنم،مثل برق و باد گذشت،هربار که مصرف میکنم،قراره بار اخر باشه...دوماه پاک بودم ،بهترین هیکل و قیافه رو بهم زده بودم دوباره،چون ذاتا خیلی خوشتیپ و خوش هیکلم و طوری که هر کس میبینه منو عاشقم میشه،اینو بدون اغراق میگم،اما بعد ازکمپ،ده روز بیرون بودم،داشتم روزی پونصد تومن قرض هامو به بابام میدادم،بهش گفتم بزار یه هفته واسه خودم اسنپ کار کنم دو دست لباس نو و مکمل باشگاه بگیرم که زندگیم نو بشه حالا که پاکم،قبول نکرد،چون خیلی قانون مند هست و میخواست من حالا ک پاکم اصولی به قولم غمل کنم...در کنارش،توی همون یه هفته بیرون بودم،سه تا دوست دختر پیدا کردم،میگم که معمولا دخترا خودشون بهم آمار میدن...یکیش مصرف کوکایین پخته شده داشت که توی جویس میکشن...من احمق دوتا کام باهاش گرفتم و انگار که شیشه کشیدم،حالمو بد کرد و ضربان قلبم رفت بالا و من از فاز شیشه متنفرم...در کنارش،حالم هم بد بود که تحت فشار بودم که باید هر روز پونصد بدم به بابام،و بعد رفتم هرویین کشیدم که فازم بیاد پایین،اینا همه بهونه هست که یه ادم مریض با تفکرات بیمارگونه ،بهونه میشه واسش که مصرف کنه... و از بیست روز قبل عید تا الان مصرف دارم،و الان دوروز هست که توی خونه حبسم،در خونه هم قفل میکنه بابام،تا توی حیاط هم نمیتونم برم مگر با خودش که میره پیاده روی،و دوباره دارم پاک میشم... دوستان این همه تایپ کردم،که هم خودمو خالی کنم،هم اینکه از تجربیاتم درس بگیرید،هم اینکه اگر کسی کامنتمو خوند و دوس داشت توی این راه کمکم کنه،من شمارمو بهش بدم توی واتساپ گاهی صحبت کنیم چون توی این اتاق تنها هر ثانیه اش ده ساعت میگذره چ توی کمپ با تمام آزار و اذیت هاش وغذای بد و کم و گرسنگی کشیدن،اما لا اقل تنها نبودم... درود

دوستان خواهش میکنم،حتی یکبار ،حتی یکبار هم هرویین رو تحربه نکنید شک نکنید بعد از یک بار مصرف،دیگه نمیتونید جلوش رو بگیرید اون طعم و مزه و نعشگی که میده رو هم فقط چند بار اول میتونید حس کنید،و دیگه هر روز مصرفتون بالا میره و نعشگی بار اول رو تجربه نمیکنید،هرچقدر هم ترک کنید باز هم برمیگردید،و میگید من اگاهانه یه بار مصرف میکنم ،ولی با کام اول،دیگه میرید تا تهش مغزتون فقط به فکر مصرف هرویین هست،جسمتون نیاز شدید به هرویین پیدا میکنه،روال زندگیتون نابود میشه،اول کارتن خواب خونه میشید و بعد اواره ی خیابون ها... از هر سوراخی که شده جنستون رو باید جور کنید حال کار کردن ندارید و هر چقدر درامد دارید تا ریال اخر خرج هرویین میکنید،حتی اگر گرسنه باشید،پولتون رو خرج غذا و خوراکی نمیکنید و فقط جنس میگیرید از زمین و اسمون فقط نکبت میباره غرورتون رو خورد میکنه و وقتی پول ندارید،از دیگران قرض میگیریپ تا جایی که از هر کسی که میشناسید پول قرض میکنید و دیگه کسی نمیمونه که تیغش بزنید... بی خیال از عالم میشید،و عشق و دوست و رفیق و دوست دختر و پدر و مادر و خواهرتون میشه هرویین... اصلی ترین خصوصیت هرویین اینه که شما هر بار گه مصرف میکنید،بدون استثنا،میگید این مصرف آخرمه و از فردا ترک میکنم...ولی این خصوصیت هرویینه و فردا باز هم از نو مصرف میکنید... اگه پسر خان و پسر خدا هم باشید هرویین زمینتون میزنه... خیلی ها بخاطر هرویین،قید زن و بچه و خانواده رو زدن و خانواده و دختر و پسرشون آواره شدن،و باز هم طرف نتونسته ترک کنه،یه اصطلاح هست که میگن عاشق هرویین میشن مصرف کننده ها این دوستمون حرف درستی زد،هرویبن ترک نداره،مرخصی داره...کاملا تورو میگیره دستش...یعنی تسخیر میشی،وقتی دوزت میره بالا و خسته میشی،میری واسه ترک...ترک میکنی یه مدت،دوباره سرحال نیشی،غرور میگیرتت،میگی من ک الان آگاهم،بزار یه بار بزنم الان که حالم خوبه،دیگه برسم به اوج حال خوبی...و این نقشه ی هرویین هست که از زمانی که تصمیم به ترک گرفتی،برنامه ریخته واست که دوباره از نو شروع کنه و لذت بار اول که بدنت پاکه رو دوباره بهت بده،و وقتی با بدن پاک مصرف میکنی،دوباره یه لذت خیلی زیاد بهت میده که بازم عاشقش میشی،و بعد از یه خواب طولانی،با یه سردرد،و با یک میل شدید مصرف دوباره که باز هم فکر میکنی مصرف آخرت هست،با این بهونه ها که دیشب جنسش خیلی خوب نبود و بزار برم از یه ساقی دیگه بگیرم و به جای دوتا کپسول،این بار سه تا بزنم و یه بار دیگه حال کنم،بزنم...و دیگه جلوش رو نمیشه گرفت واقعا،مگه اینکه به زپر بندازنت کمپ یا خودت بری کمپ تحویل بدی خودتو... دوستان هرویین شیطانه،تسخیرت میکنه،هر تفکری که داری،و هر کاری که میکنی،هرویین داره بهت دستور میده و تو میشی بازیچه اش واسه رسوندن هرویین به بدنت... خدا واسه هیچکس نخواد... من سالها متادون،تریاک،ترامادول،و هرچی فک کنید مصرف کردم...چند سال اخر متادون...بدترین ترک و سخت تربن ترک،متادون هست که بیست و یک روز درد و بیخوابی داری،و تازه افسردگی و گم بودن و پوچی شروع میشه... دوسال هست که هرویین مصرف میکنم،مثل برق و باد گذشت،هربار که مصرف میکنم،قراره بار اخر باشه...دوماه پاک بودم ،بهترین هیکل و قیافه رو بهم زده بودم دوباره،چون ذاتا خیلی خوشتیپ و خوش هیکلم و طوری که هر کس میبینه منو عاشقم میشه،اینو بدون اغراق میگم،اما بعد ازکمپ،ده روز بیرون بودم،داشتم روزی پونصد تومن قرض هامو به بابام میدادم،بهش گفتم بزار یه هفته واسه خودم اسنپ کار کنم دو دست لباس نو و مکمل باشگاه بگیرم که زندگیم نو بشه حالا که پاکم،قبول نکرد،چون خیلی قانون مند هست و میخواست من حالا ک پاکم اصولی به قولم غمل کنم...در کنارش،توی همون یه هفته بیرون بودم،سه تا دوست دختر پیدا کردم،میگم که معمولا دخترا خودشون بهم آمار میدن...یکیش مصرف کوکایین پخته شده داشت که توی جویس میکشن...من احمق دوتا کام باهاش گرفتم و انگار که شیشه کشیدم،حالمو بد کرد و ضربان قلبم رفت بالا و من از فاز شیشه متنفرم...در کنارش،حالم هم بد بود که تحت فشار بودم که باید هر روز پونصد بدم به بابام،و بعد رفتم هرویین کشیدم که فازم بیاد پایین،اینا همه بهونه هست که یه ادم مریض با تفکرات بیمارگونه ،بهونه میشه واسش که مصرف کنه... و از بیست روز قبل عید تا الان مصرف دارم،و الان دوروز هست که توی خونه حبسم،در خونه هم قفل میکنه بابام،تا توی حیاط هم نمیتونم برم مگر با خودش که میره پیاده روی،و دوباره دارم پاک میشم... دوستان این همه تایپ کردم،که هم خودمو خالی کنم،هم اینکه از تجربیاتم درس بگیرید،هم اینکه اگر کسی کامنتمو خوند و دوس داشت توی این راه کمکم کنه،من شمارمو بهش بدم توی واتساپ گاهی صحبت کنیم چون توی این اتاق تنها هر ثانیه اش ده ساعت میگذره چ توی کمپ با تمام آزار و اذیت هاش وغذای بد و کم و گرسنگی کشیدن،اما لا اقل تنها نبودم... درود

دوستان خواهش میکنم،حتی یکبار ،حتی یکبار هم هرویین رو تحربه نکنید شک نکنید بعد از یک بار مصرف،دیگه نمیتونید جلوش رو بگیرید اون طعم و مزه و نعشگی که میده رو هم فقط چند بار اول میتونید حس کنید،و دیگه هر روز مصرفتون بالا میره و نعشگی بار اول رو تجربه نمیکنید،هرچقدر هم ترک کنید باز هم برمیگردید،و میگید من اگاهانه یه بار مصرف میکنم ،ولی با کام اول،دیگه میرید تا تهش مغزتون فقط به فکر مصرف هرویین هست،جسمتون نیاز شدید به هرویین پیدا میکنه،روال زندگیتون نابود میشه،اول کارتن خواب خونه میشید و بعد اواره ی خیابون ها... از هر سوراخی که شده جنستون رو باید جور کنید حال کار کردن ندارید و هر چقدر درامد دارید تا ریال اخر خرج هرویین میکنید،حتی اگر گرسنه باشید،پولتون رو خرج غذا و خوراکی نمیکنید و فقط جنس میگیرید از زمین و اسمون فقط نکبت میباره غرورتون رو خورد میکنه و وقتی پول ندارید،از دیگران قرض میگیریپ تا جایی که از هر کسی که میشناسید پول قرض میکنید و دیگه کسی نمیمونه که تیغش بزنید... بی خیال از عالم میشید،و عشق و دوست و رفیق و دوست دختر و پدر و مادر و خواهرتون میشه هرویین... اصلی ترین خصوصیت هرویین اینه که شما هر بار گه مصرف میکنید،بدون استثنا،میگید این مصرف آخرمه و از فردا ترک میکنم...ولی این خصوصیت هرویینه و فردا باز هم از نو مصرف میکنید... اگه پسر خان و پسر خدا هم باشید هرویین زمینتون میزنه... خیلی ها بخاطر هرویین،قید زن و بچه و خانواده رو زدن و خانواده و دختر و پسرشون آواره شدن،و باز هم طرف نتونسته ترک کنه،یه اصطلاح هست که میگن عاشق هرویین میشن مصرف کننده ها این دوستمون حرف درستی زد،هرویبن ترک نداره،مرخصی داره...کاملا تورو میگیره دستش...یعنی تسخیر میشی،وقتی دوزت میره بالا و خسته میشی،میری واسه ترک...ترک میکنی یه مدت،دوباره سرحال نیشی،غرور میگیرتت،میگی من ک الان آگاهم،بزار یه بار بزنم الان که حالم خوبه،دیگه برسم به اوج حال خوبی...و این نقشه ی هرویین هست که از زمانی که تصمیم به ترک گرفتی،برنامه ریخته واست که دوباره از نو شروع کنه و لذت بار اول که بدنت پاکه رو دوباره بهت بده،و وقتی با بدن پاک مصرف میکنی،دوباره یه لذت خیلی زیاد بهت میده که بازم عاشقش میشی،و بعد از یه خواب طولانی،با یه سردرد،و با یک میل شدید مصرف دوباره که باز هم فکر میکنی مصرف آخرت هست،با این بهونه ها که دیشب جنسش خیلی خوب نبود و بزار برم از یه ساقی دیگه بگیرم و به جای دوتا کپسول،این بار سه تا بزنم و یه بار دیگه حال کنم،بزنم...و دیگه جلوش رو نمیشه گرفت واقعا،مگه اینکه به زپر بندازنت کمپ یا خودت بری کمپ تحویل بدی خودتو... دوستان هرویین شیطانه،تسخیرت میکنه،هر تفکری که داری،و هر کاری که میکنی،هرویین داره بهت دستور میده و تو میشی بازیچه اش واسه رسوندن هرویین به بدنت... خدا واسه هیچکس نخواد... من سالها متادون،تریاک،ترامادول،و هرچی فک کنید مصرف کردم...چند سال اخر متادون...بدترین ترک و سخت تربن ترک،متادون هست که بیست و یک روز درد و بیخوابی داری،و تازه افسردگی و گم بودن و پوچی شروع میشه... دوسال هست که هرویین مصرف میکنم،مثل برق و باد گذشت،هربار که مصرف میکنم،قراره بار اخر باشه...دوماه پاک بودم ،بهترین هیکل و قیافه رو بهم زده بودم دوباره،چون ذاتا خیلی خوشتیپ و خوش هیکلم و طوری که هر کس میبینه منو عاشقم میشه،اینو بدون اغراق میگم،اما بعد ازکمپ،ده روز بیرون بودم،داشتم روزی پونصد تومن قرض هامو به بابام میدادم،بهش گفتم بزار یه هفته واسه خودم اسنپ کار کنم دو دست لباس نو و مکمل باشگاه بگیرم که زندگیم نو بشه حالا که پاکم،قبول نکرد،چون خیلی قانون مند هست و میخواست من حالا ک پاکم اصولی به قولم غمل کنم...در کنارش،توی همون یه هفته بیرون بودم،سه تا دوست دختر پیدا کردم،میگم که معمولا دخترا خودشون بهم آمار میدن...یکیش مصرف کوکایین پخته شده داشت که توی جویس میکشن...من احمق دوتا کام باهاش گرفتم و انگار که شیشه کشیدم،حالمو بد کرد و ضربان قلبم رفت بالا و من از فاز شیشه متنفرم...در کنارش،حالم هم بد بود که تحت فشار بودم که باید هر روز پونصد بدم به بابام،و بعد رفتم هرویین کشیدم که فازم بیاد پایین،اینا همه بهونه هست که یه ادم مریض با تفکرات بیمارگونه ،بهونه میشه واسش که مصرف کنه... و از بیست روز قبل عید تا الان مصرف دارم،و الان دوروز هست که توی خونه حبسم،در خونه هم قفل میکنه بابام،تا توی حیاط هم نمیتونم برم مگر با خودش که میره پیاده روی،و دوباره دارم پاک میشم... دوستان این همه تایپ کردم،که هم خودمو خالی کنم،هم اینکه از تجربیاتم درس بگیرید،هم اینکه اگر کسی کامنتمو خوند و دوس داشت توی این راه کمکم کنه،من شمارمو بهش بدم توی واتساپ گاهی صحبت کنیم چون توی این اتاق تنها هر ثانیه اش ده ساعت میگذره چ توی کمپ با تمام آزار و اذیت هاش وغذای بد و کم و گرسنگی کشیدن،اما لا اقل تنها نبودم... درود

رفیق همدردیم من برات دعا میکنم تو هم برا من دعا کن

خدا اول به داد شما برسه و بقیه دوستان بعد هم ما را از این بند و درد که بدتر از خودش نیست رها کنه 🤲🤲

@@sh.m861به جای کامنت و توسل کمک از یک مخاطب ناشناس عمل کن به جای این شر و ورها

داداش عزیز خودت باید بخوای بخدادقسم من دوماه بعد قطع مصرف هم پا میزدم زمین شانس ماست ولی درد برای مرده طاقت بیار

مرسی ممنون از ترجمه بسیار خوبتون.واقعا محتوای آموزنده ای بود در کنار ترجمه بسیار عالی

شعر نگو رفیق،اصل قضیه رو بگیر این چه بهونه و ایراد مسخره ایه