داستان کوتاه | جدایی

  Рет қаралды 69

Radioaleph

Radioaleph

2 жыл бұрын

ساعت هشت صبح وقت محضر گذاشتیم. بالاخره بعد از چهارده ماه جراتش را پیدا کردیم .چاره ای دیگر نبود. ماه ها بود به خانه ی دوستش نقل مکان کرده بود. راضی نشد من بروم. گفت نمی تواند در ان خانه بماند. یک روز عصر که از سرکار امدم دیدم کفش هایش در جاکفشی نیست، کمد لباسهایش خالیست، شانه اش از روی میز توالت غیب شده است. انقدر ناغافل و بی برنامه رفت که حسرت خداحافظی به دلم ماند. انتظار وداعی جانسوز نداشتم، به هر حال دعواهایمان زیاد شده بود و اختلاف، امانمان بریده بود ولی به احترام سال های با هم بودنمان باید چند جمله ای بینمان رد و بدل می شد.
بعد از رفتنش دیداری نداشتیم، فقط یکی دو تماس برای کارهای طلاق و چند پیامک. وقتی قرار روز محضر قطعی شد، کامم تلخ شد. دیدار اخرمان پای امضای برگه ها باشد و تمام، تلکیف روزهای خوشی که داشتیم چه می شود، همه اش که تلخ نبود. تلفن را برداشتم، گذاشتم، برداشتم، زنگ زدم، بوق بووق،قلبم تاپ تاپ، دهانم خشک خشک. جواب داد. گفتم:«امروز عصر وقت داری رستوران نزدیک شرکتت بریم؟»
سکوت بود، داشتم از دلهره پس می افتادم، جا خورده بود بی سلام و مقدمه چینی بعد از چند ماه و درست یک روز قبل محضر زنگ زده بودم. گفت:« ساعت هفت خوبه»
ساعت شش ان جا بودم، اراسته، با وسواس لباس پوشیده، انگار قرار اولمان است و میخواستم به بهترین حالت ممکن به نظر بیایم. ساعت هفت و نیم آمد، غریبه بود، نگاهش به حاشیه ی میز بود، جدی و بی روح. گفتم:« دلم برات تنگ شده بود»
مات و مبهوت نگاهش دوخته شد روی لب هایم، بلندش کرد و ارام رسید به چشمانم، متعجب، نمی دانست چه بگوید، لب هایش را می گزید مثل وقتهایی که دودل است. قهوه اش را جرعه ای نوشید. انگشتانش روی فنجان راه می رفتند. دستم را دراز کردم و دستانش را گرفتم. خیره شد به دستم. رنگ به چهره اش امد، اشنا شد. از خرابی پکیج خانه گفتم، از اتاق بی پنجره اش گفت، از حال و اوضاع کار و زندگی بی هم گفتیم. به خطوط پیشانیش نگاه کردم، به خط لبخندش، به عینک و ساعتش، روزی عاشق تک تک شان بودم تا سیاهی وحشتناکی مثل طوفان پیچید در خانه مان، سرد شدیم و دوست داشتن از سرمان پرید. گفت :« فردا مرخصی گرفتی، بریم درکه؟ هشت صبح خوبه؟ »
ناهید شیخی : نویسنده ✍
: Instagram 📻 / radioaleph

Пікірлер: 2
@moon-yd7du
@moon-yd7du 2 жыл бұрын
✨❤️
@Radioaleph
@Radioaleph 2 жыл бұрын
💙💛😊
I CAN’T BELIEVE I LOST 😱
00:46
Topper Guild
Рет қаралды 53 МЛН
Вечный ДВИГАТЕЛЬ!⚙️ #shorts
00:27
Гараж 54
Рет қаралды 7 МЛН
small vs big hoop #tiktok
00:12
Анастасия Тарасова
Рет қаралды 20 МЛН
Please be kind🙏
00:34
ISSEI / いっせい
Рет қаралды 176 МЛН
داستان | گولیش
27:52
Radioaleph
Рет қаралды 72
مراقبه و گفتگو با خدا در درون
30:21
Mansour Vatanpour (Vatman Music)
Рет қаралды 210 М.
مدیتیشن برای رهایی از نگرانی
18:37
Hosein Aura
Рет қаралды 72 М.
I CAN’T BELIEVE I LOST 😱
00:46
Topper Guild
Рет қаралды 53 МЛН