تجاوز به پسر!! دوستم با قرص بیهوشم کردو بهم تجاوز کرد منم مجبور شدم که ... | پرونده جنایی ایرانی
بلافاصله با اعلامه این خبر
مامورایه پلیس راهیه آدرسه مورده نظر
که یه آپارتمانه قدیمی ساز تویه محله ی پیروزیه تهران بود شدن
وقتی اولین واحدایه گشتی به محل رسیدنو وارده این خونه شدن
با جسده وحیده ۲۳ ساله در حالی مواجه شدن که
وسطه هاله خونه افتاده بود و هنوز چاقویی که باهاش به قتل رسیده بود تویه قفسه ی سینش بود
مامورایه پلیسی که به محله حادثه رسیده بودن
با تاییده درستیه خبر
موضوعو به تیمه جناییه شهره تهران اعلام کردن
رامین پسره جوونی که تویه محل بودو موضوعو به پلیس گزارش کرده بود
همونجا بازداشت شد
محله جنایت به سرعت قرنطینه شدو
یکی یکی مامورایه پلیس خودشونو به محل میرسوندن
طولی نکشید که اکیپه جناییم به محل رسیدو تحقیقاته تخصصی شروع شد
همون ابتدا
پزشکه تیمه جنایی مشغوله بررسیه جسد شدو
چن دیقه بعد اعلام کرد
حدوده ۴۸ ساعت از مرگه مقتول میگذره
با توجه به چاقوییم که هنوز تویه قفسه ی سینه ی مقتول وجود داره و آثاره خراشی که روی بدنش وجود داره
مشخصه این پسر قبل از قتل
با قاتل درگیر شده بوده
بعد ازین گفته هایه پزشکه تیمه جنایی
بازپرس به سراغه رامین
پسری که تویه محل بودو بازداشت شده بود رفت
رامین میگفت
منو وحید باهم دوستایه صمیمی هستیم
وحید تویه این خونه تنها زندگی میکرد
منم چن وقت یه بار زنگ بهش میزدمو میومدم پیشش
وحید چندین سال بود بعد از سربازیشو از زمانی که رفت سره کار
مستقل شدو تنها زندگی میکرد
چن روزی بود هرچی بهش زنگ میزدم جوابمو نمیداد
کلی بهش پیام دادم
فک میکردم از دستم ناراحته که جوابم نمیده
ولی دیدم نه
جوابه پیامامم نمیده
واسه همین شروع کردم زنگ زدن به دوستایه مشترکمون
هیچ کدوم هیچ اطلاعی ازش نداشتن
واسه همین بازم شروع کردم بهش زنگ زدن
ولی دیدم خاموشه
خیلی واسم عجیب بود
توو این چند سالی که من با وحید دوست بودم
تا حالا ندیده بودم گوشیش خاموش باشه
دیگه دلم طاقت نیاورد
راه افتادم اومدم سمته خونش
هرچی زنگه خونه رو زدم فایده ای نداشت
درو باز نمیکرد
زنگ همسایه طبقه ی بالاییشونو زدم
اونم یه پسره مجرده که با اونم دوست بودم
درو برام باز کرد
خودشم اومد پایین
اونم میگفت چن روزیه خبری از وحید نداره
میگفت اصلا چن روزیه نه رفتو آمدی داره
نه سرو صدایی از تویه خونش میاد
دیگه نگرانیم به اوج رسید
چرا که وحید هیچوخ بی خبر جایی نمیرفت
بلخره تصمیم گرفتم دره خونه رو بشکونمو ببینم داخله خونه چه خبره
به محضه اینکه دره خونه رو باز کردم
با جسده غرقه خونه وحید مواجه شدم که
هنوز چاقوی آشپزخونه تویه قفسه ی سینش بود
به محضه اینکه با این صحنه مواجه شدم سریع با پلیس تماس گرفتمو بدونه اینکه به چیزی دست بزنم
موضوعو بهشون گزارش دادم
بعده تموم شدنه صحبتایه رامین
مهرداد همسایه ی طبقه ی بالاییه وحیدم
گفته هایه این پسرو تایید میکرد
مامورایه پلیسی که تویه خونه بودن
به دقت خونه رو بررسی کردن
مشخص بود مقتول
روزه حادثه مهمون داشته
چون آثاری از بساطه مشروب خوری تویه خونه بود
اونجوری که مشخص بود
مقتول با قاتل یا قاتلین
مشروب مصرف کرده بودن
ولی به هر دلیلی با هم درگیر شده بودنو وحدی کشته شده بود
ازونجایی که هیچ وسیله ی با ارزشی ازین خونه سرقت نشده بود
میشد گفت این فرضیه درست ترین فرضیه بود
با اطلاعاتی که بدست اومد
تحقیقات داخله خونه به اتمام رسیدو
برایه تحقیقاته تکمیلی
رامینو مهردادم به اداره ی آگاهی منتقل شدن
با وروده این دو نفر به اداره ی اگاهی
دوباره تحقیقاته فنی از هردوشون شروع شد
ولی این دو نفر
بازم حرفایه قبلشونو تکرار میکردن
چن روزی این دو نفر تویه بازداشت بودنو
چندین بار هدفه بازجویی قرار گرفتن
ولی هیچ سره نخی از هیچکدومشون به دست نیومد
تا اینکه بازپرس
دستوره بررسیه آخرین تماسایه مقتولو صادر کرد
چن روز بعد
جوابه این استعلام حاضر شد
بررسیه آخرین تماسایه وحید نشون میداد
این پسر آخرین بار
با بابک چندین بار تماس داشته
بعده اون دیگه وحید به هیچ تماسی جواب نداده
با مشخص شدنه این موضوع
خیلی سریع دستوره بازداشته بابکم صادر شد
با صادر شدنه این دستور
بابکه ۲۱ ساله در عرض چند ساعت بازداشت شدو به اداره ی آگاهی منتقل شد
وقتی این پسر
پشته میزه بازجویی نشست
بدونه هیچ مقاومتی
با گریه شروع به گفتنه ماجرا کرد
بابک میگفت
منو وحید
چن ماهه پیش تویه صفه نونوایی باهم دوست شدیم
اونروز جفتمون برایه خریدنه نون تویه صف بودیم
چون صف خیلی شلوغ بود
باهم گرمه صحبت شدیم
تویه این صحبتا
متوجه شدیم چنتا دوسته مشترک باهم داریم
اون روز وقتی نون گرفتیم
باهم راه افتادیم به سمته خونه
خونه هامون نزدیکه هم بود
تا یه مسیری باهم اومدیمو بعدش از هم جدا شدیم
بعده اونروز
دیگه تا ۷و۸ روز بابک ندیدم
تا اینکه داشتم یه روز پیاده میرفتم سمته مترو
یهو دیدم یه ماشینه تیبا
بغله پام ترمز کرد
تا داخله ماشینو نگاه کردم دیدم بابکه
دیگه ازون روز رابطه ی منو بابک شروع شد
چندین بار توو این ۳و۴ ماه بیرون رفتیم
رابطمون خیلی دوستانه بود
تا اینکه وحید منو دعوت کرد خونشون
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل