بابام با اینکه زن داشت ولی به زور با منم میخوابید ... | پرونده های جنایی ایرانی
مرداده ساله 1400
مردی 52 ساله به اداره ی پلیس رفتو رازه بیش خیلی هولناکو بی رحمانه ای رو فاش کرد
این مرد میگفت
برادره 44 سالم یاسر
خیلی ساله که توو کاره خریدو فروشه مواده مخدره
یعنی از اولشم نتونست یه زندگیه آروم برای خودش شروع کنه و تنها مهراتی که داره در زمینه ی مواده
برادرم از اولین ازدواجش درگیره اعتیاد شد
چون برادر خانوماش اعتیاد داشتن
برادرمم درگیره اعتیاد شد
از بعده اون زندگیو اخلاقای برادرم به هم ریخت
یاسر چن سالی با همسره اولش زندگی کرد
ولی به خاطره اینکه اخلاقو رفتارش عوض شده بود همسرشم نتونست تحملش کنه و طلاق گرفت
یاسر بعده طلاق از همسره اولش
با زنه دیگه ای که اونم معتاد بود ازدواج کرد
ولی این ازدواجم دوومی نداشتو بعده یه سال جدا شدن
بعده اینکه یاسر همسره دومشو طلاق داد
اوضاعش خیلی خراب شده بود
برای همین با خواهرو برادرایه دیگمون کمک کردیمو بردیمش کمپ که ترک کنه
چنوقتی کمپ بودو برگشت بیرون
اصلا از وقتی ترک کرده بود اخلاقش عوض شده بودو درست شده بود
چن ماهی که گذشت
یاسر برایه باره سوم ازدواج کرد
یاسر همچنان توی ترک بودو مصرف نمیکرد
ولی همچنان کاره خریدو فروشه موادو انجام میداد
چن ماه بعده ازدواجشون
یاسرو همسرش صاحبه یه دختر به اسمه سپیده شدن
سپیده دختره خیلی خوشگلو شیرین زبونی بود
از همون بچگیشم کله فامیل دوسش داشتن
همه چیز خیلی خوب بود تا اینکه همسره یاسر بهم زنگ زدو گفت یاسر دوباره شروع کرده مصرفه مواد
اینبار اما وقتی میخواستیم ببریمش کمپ مقاومت کردو نیومد
با اینحال همسرش خیلی تحمل کردو 10 سال کنارش زندگی کرد
ولی چون یاسر باهاش بد رفتاری میکرد
اونم طلاق گرفتو رفت
بعده طلاقشون چون همسرش جا و مکانه درستی نداشت
قرار شد سپیده پیشه پدرش بمونه
یاسر بعده طلاقه همسره سومش
1 ساله بعد دوباره ازدواج کردو هنوزم داره با همسرش زندگی میکنه
الانم یاسر نه سره کار میره نه درامدی داره
خرجه خونه و اجاره خونرم همسرش داره میده
ولی این همه ی ماجرا نیست
دیروز سپیده دختره یاسر
خیلی پریشون اومد پیشم
انقد گریه میکرد اصلا متوجه حرفاش نمیشدم
واسه همین سعی کردم اول آرومش کنم
تا بفهمم دقیق چی میگه
یه مقدار که ارومتر شد
چیزایی واسم تعریف کرد که روی بدنم عرقه سرد نشست
سپیده ی 14 ساله میگفت یاسر
4 ساله که داره بهش تجاوز میکنه
اصلا نمیتونستم حرفشو باور کنم
هرچی میگفت میگفتم امکان نداره یاسر همچین کاری بکنه
بلخره انقد مقاومت کردم که سپیده فیلمی بهم نشون داد که
مربوط به آخرین باری بود که یاسر چن روز پیش بهش تجاوز کرده بودو سپیده دزدکی فیلم گرفته بود
وقتی فیلمو دیدم
دنیا رو سرم خراب شد
اصلا نمیدونستم باید چی بگم
گریم گرفته بود که این بچه 4 ساله چی کشیده
بعده اینکه حرفایه سپیده تموم شد دیگه نذاشتم برگرده خونشون
از دیروزم هرچی فک میکنم به این نتیجه رسیدم که پلیس فقط میتونه بهمون بابت این موضوع کمک کنه
با ثبته گفته هایه این مرد
موضوع به اداره ی آگاهیه تهران ارجا ع شد و سپیده به اداره ی آگاهی دعوت دش
سپیده وقتی پیش رویه افسره پرونده قرار گرفتو میخواست صحبت کنه
بازم از شدته گریه حرفاش واضح نبود
با کمکه افسرای خانومی که توی اداره ی اگاهی بود سپیده یه مقدار آرومتر شدو شروع به صحبت کرد
سپیده میگفت
من از موقعی که یادم میاد زندگیه خوبی نداشتم
تازه 10 سالم بود که مادرم از پدرم جدا شدو من موندمو پدرم
درست از همون موقع بود که آزارایه جنسیه پدرم شروع شد
اولین بار وقتی خواب بودم
پدرم وارده اتاق شد
کارایی که میکردو باورم نمیشد
از خواب بیدار شدمو التماس کردم که ادامه نده
ولی پدرم دست بردار نبودو با وجوده گریه هایه من بهم تجاوز کرد
بعده این اتفاق روم نمیشد موضوعو به هیچ کسی بگم
1 سالی این موضوع ادامه داشت تا اینکه پدرم دوباره ازدواج کرد
حتی بعده اینم که دوباره ازدواج کرد
این کاراش با من ادامه داشت
تا اینکه یه روز موضوعو به نا مادریم گفتم
ولی اون اصلا حرفمو باور نکردو به جاش کلی دعوام کردو کتکم زد
4 سالی به همین صورت گذشتو هفته ای چن بار پدرم بهم تجاوز میکرد
این اواخر حتی فکره خودکشی اومده بود توو ذهنم
ولی جراته انجامشو نداشتم
تبدیل شده بودم به یه آدمه افسرده که هیچی خوشحالش نمیکرد
آخرین بار چن روز پیش تصمیم گرفتم این موضوعو به عموم بگم
ولی برای اثباتش نیاز بود که از پدرم یواشکی فیلم بگیرم
پدرم معمولا وقتی از مدرسه میومدمو نامادریم سره کار بود بهم تجاوز میکرد
دوربینه گوشیمو روشن کردمو یه جا توو اتاقم مخفیش کردم
ازین کاره پدرم فیلم گرفتمو رفتم پیشه عموم
با کلی خجالت موضوعو به عموم گفتم
اونم اصلا باور نمیکرد
تا اینکه فیلمو بهش نشون دادم
وقتی فیلمو دید شروع کرد به گریه کردن که چرا این موضوعو زودتر بهم نگفتی
بعدشم باهم تصمیم گرفتیم بیایم اداره ی پلیسو از پدرم شکایت کنیم
با ثبته شکایته سپیده از پدرش
بازپرسه پرونده دستوره بازداشته یاسرو صادر کردو این مرده شیاد در عرض چن ساعت بازداشت شد
یاسر وقتی به اداره ی آگاهی منتقل شد
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل