Рет қаралды 26,304
Click the CC button for English translation
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
"شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
Narration: Shaheed Khatibi
#shahriar #دکلمه #poetry
Seyyed Mohammad Hossein Behjat Tabrizi (Azerbaijani: سید محمدحسین بهجت تبریزی, Persian: سید محمدحسین بهجت تبریزی) (1906 - September 18, 1988), mainly known by his pen name, Shahriar (Azerbaijani: تبریزی, Persian: شهریار) was a notable Iranian Azerbaijani poet who wrote in both Azerbaijani and Persian. His most important work, Heydar Babaya Salam is considered to be the pinnacle in Azerbaijani literature which gained great popularity in the Turkic world and was translated to more than 30 languages. Contrary to many other figures of his time, Shahriar barely involved himself with political problems and ideologies. He was, however, known for his avid nationalism; in his work, numerous metaphors commending Persepolis, Zoroaster and Ferdowsi are made